معنی پتیره - فرهنگ فارسی عمید
معنی پتیره
پتیره
پتیاره، برای مثال به در می روم زاین پتیره سرای / نماند جهان نام ماند به جای (زجاجی - لغتنامه - پتیره)
تصویر پتیره
فرهنگ فارسی عمید
واژههای مرتبط با پتیره
پتیره
پتیره
امری مکروه طبع. چیزی که مکروه طبیعت باشد. (جهانگیری) (رشیدی). و ظاهراً این کلمه صورتی از پتیاره است: بدر میروم زین پتیره سرای نماند جهان نام ماند بجای. زجاجی
لغت نامه دهخدا
پتاره
پتاره
دست افزار جولاهگان جاروب مانندی که با آن آب بر جامه ای که می بافند پاشند غرواش غرواشه سمر
فرهنگ لغت هوشیار
پذیره
پذیره
قبول، پسند، پیشواز، استقبال پذیره شدن: جلو رفتن، پیشواز کردن، پذیرفتن، قبول کردن
فرهنگ فارسی عمید
جدول جو جستجوی پیشرفته در مجموعه فرهنگ لغت، دیکشنری و دایره المعارف گوناگون
© 2025 | تمامی خدمات جدول جو رایگان است.