معنی بادنج
- بادنج
- نارگیل، میوه ای کروی شکل و بزرگ با پوسته ای قهوه ای و سخت و گوشتی سفید که درون آن شیرۀ سفید خوراکی قرار دارد، درخت این میوه که شبیه درخت خرما است و برگ های بزرگ به درازی دو متر دارد
واژههای مرتبط با بادنج
بادنج
- بادنج
- دریچه روزنه دریچه و روزنی که برای آمدن هوای تازه سازند. نارگیل
بادنج
- بادنج
- نارگیل است و آن را جوز هندی گویند. (برهان). به معنی نارجیل است و آن را جوز هندی گویند. (آنندراج) (انجمن آرا). جوز هندی و نارگیل و ناریل و گهوپره. (الفاظ الادویه). نارگیل. (ناظم الاطباء). میوۀ درختی است که در مملکت گرم و تر می روید و نامهای دیگرش نارگیل و نارجیل و جوز هندی است. (فرهنگ نظام). و رجوع به شعوری ج 1 ورق 154، و جوز هندی شود
بادسنج
- بادسنج
- آنمومتر
بادرنج
- بادرنج
- بالنگ
بارنج
- بارنج
- چاودار
بادسنج
- بادسنج
- آلتی است که وزیدن باد را در دریا پیش از وزیدن نماید، و کنایه از شخص خودبین
شادنج
- شادنج
- سنگی است عدسی شکل به رنگهای مختلف: زرد سرخ سفید خاکستری کبود و بهترین آن سرخ عدسی شکل است و آن در هندوستان به دست آید و در طب قدیم مستعمل بود شادانج شادنج سادنه حجرالدم حجرالطور
بادسنج
- بادسنج
- خام طمع، خیال باف، خودبین، متکبر،
برای مِثال جمله نفس های تو ای باد سنج / کیل زبان است و ترازوی رنج آلتی برای اندازه گیری فشار باد و سنجش سرعت آن(نظامی۱ - ۳۹) ، که چند از مقالات آن بادسنج / که نه ملک دارد نه فرمان نه گنج(سعدی۱ - ۹۰)
بادرنج
- بادرنج
- بالَنگ، میوه ای از خانوادۀ مرکبات با طعم شیرین و پوست زبر و ضخیم و زرد رنگ برای تهیه مربا، تُرَنج، اُترُج، بادرَنگ، بادارَنگ، واترَنگ، وارَنگ، باتُس، باتو
