جدول جو
جدول جو

معنی زغریماش

زغریماش
زغراش، خرده ریزۀ پوست که پوستین دوزان جدا می کنند و دور می ریزند، خرده ریزۀ پوستین
تصویری از زغریماش
تصویر زغریماش
فرهنگ فارسی عمید

واژه‌های مرتبط با زغریماش

زغریماش

زغریماش
زغراش. (ناظم الاطباء). خرده ریزه های پوستین که بدور اندازند:
چو پوست قاقم و سنجاب خسروان پوشند
چو قیمت آرد آن جایگاه، زغریماش.
؟ (یادداشت بخط مرحوم دهخدا)
لغت نامه دهخدا

زغراش

زغراش
خرده ریزۀ پوست که پوستین دوزان جدا می کنند و دور می ریزند، خرده ریزۀ پوستین
زغراش
فرهنگ فارسی عمید

زغراش

زغراش
ریزه های پوست باشد که پوستین دوزان بدور اندازند. (برهان) (انجمن آرا) (از آنندراج). و آن را زغریماش نیز نوشته اند. (انجمن آرا) (آنندراج). خرده ریزهای پوست که پوستین دوزان بدور اندازند. (فرهنگ فارسی معین) (از ناظم الاطباء) ، تسمه های بریده شدۀ از پوست. (ناظم الاطباء). رجوع به زغریماش شود
لغت نامه دهخدا