جدول جو
جدول جو

معنی خشت خشت

خشت خشت
خش خش، برای مثال خشت خشت موش در گوشش رسید / خفت مردی، شهوتش کلی رمید (مولوی - ۸۹۶)
تصویری از خشت خشت
تصویر خشت خشت
فرهنگ فارسی عمید

واژه‌های مرتبط با خشت خشت

خشت خشت

خشت خشت
صدای جویدن موش و مانند آن (خشت خشت موش در گوشش رسید) (مثنوی)
خشت خشت
فرهنگ لغت هوشیار

خشت خشت

خشت خشت
خش خش و آن صوت کاغذ و جامه و غیر آن است:
خشت خشت موش در گوشش رسید
خفت مردی شهوتش کلی رمید.
مولوی (مثنوی)
لغت نامه دهخدا

خش خشت

خش خشت
بمعنی خشت خشت است که صدای ورق کاغذ و جامه و آواز شلوار نوپوشیده باشد و جز آن. (از برهان قاطع) :
که فرومرد از یکی خش خشت موش.
مولوی
لغت نامه دهخدا

خشت و خشت

خشت و خشت
صدای جویدن موش و مانند آن (خشت خشت موش در گوشش رسید) (مثنوی)
خشت و خشت
فرهنگ لغت هوشیار

خرت خرت

خرت خرت
صوت، و حکایت از صوت مته ای که چوبی را سوراخ میکند و یا چرخ خیاطی و امثال آن که بصدا درمی آید. بیشتر کسی این را میگوید که بخوابست وبر اثر صداهای فوق از خواب بازماند و بصورت اعتراض میگوید: آنقدر خرت خرت شد که من از خواب بیدار شدم
لغت نامه دهخدا

خره خشت

خره خشت
خشت هایی که بردیف پهلوی هم چیده باشند. (از فرهنگ شعوری ج 1 ص 359)
لغت نامه دهخدا

خشت خام

خشت خام
خشت ناپخته. مقابل آجر. خشتی که از قالب بدرآمده باشد و در کوره برای پختن قرار نداده باشند، لَبِن:
آنچه در آینه جوان بیند
پیر درخشت خام آن بیند
لغت نامه دهخدا

خشک پشت

خشک پشت
جانوری است که او راسنگ پشت و لاک پشت نیز می گویند. (آنندراج) (ناظم الاطباء) (برهان قاطع). سلحفاه. (منتهی الارب) :
مار این را خشک پشت و آن نمی خائید سر
سوزنی (از فرهنگ جهانگیری)
لغت نامه دهخدا