جدول جو
جدول جو

معنی حمدونه

حمدونه
میمون، پستانداری پشمالو و شبیه انسان با دست های بلند که معمولاً روی درختان زندگی می کند، بوزینه، چز
تصویری از حمدونه
تصویر حمدونه
فرهنگ فارسی عمید

واژه‌های مرتبط با حمدونه

حمدونه

حمدونه
از نام های تازی، چز کپی میمون بوزینه میمون، جمع حمدونگان
حمدونه
فرهنگ لغت هوشیار

حمدونه

حمدونه
میمون و آن جانوری است شبیه به انسان و بعربی قرد خوانند. (آنندراج) (منتهی الارب) :
موش وبقر و پلنگ و خرگوش بکار
زین چار که بگذری نهنگ آید و مار
و آنگاه به اسب و گوسفند است شمار
حمدونه و مرغ و سگ و خوک آخرکار.
؟
لغت نامه دهخدا

حمدونه

حمدونه
نام دختری ادیبه و شاعره است از اهالی قصبۀ وادی اش از غرناطۀ اندلس که بحسن و لطافت اشعار و قوت فصاحت و بلاغت شهرت یافت. (قاموس الاعلام). رجوع به حمده شود
نام دختر هارون الرشید است. (منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا

مدونه

مدونه
مدونه در فارسی مونث مدون نپیکنیده گرد آوریده مونث مدون: این کتاب که من تصنیف میکنم اگر مشتمل بر غیر این معنی و مقصود بودی از فنون آداب و صنوف اشعار مدونه بسیار آسانتر بودی جمع مدونات
فرهنگ لغت هوشیار

مدونه

مدونه
مدونه. تأنیث مدون است به معنی ثبت دفتر و دیوان شده. به صورت دفتر و دیوان درآمده. تدوین شده. ج، مدونات: این کتاب که من تصنیف می کنم اگر مشتمل بر غیر این معنی و مقصود بودی از فنون آداب و صنوف اشعار مدونه بسیار آسان تر بودی. (تاریخ قم ص 14 از فرهنگ فارسی معین)
لغت نامه دهخدا

مدونه

مدونه
به لغت زند و پازند مینو را گویند که بهشت باشد و به عربی جنت خوانند. (برهان قاطع). این همان کلمه پهلوی مینوک (مینو) است که به قرائت سنتی به صور دیگر درآمده. (از حاشیۀ برهان قاطع چ معین)
لغت نامه دهخدا