معنی ไม่มี - جستجوی لغت در جدول جو
ไม่มี
هیچ یک، ندارند
ادامه...
هیچ یِک، نَدارَند
دیکشنری تایلندی به فارسی
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
ไม่มีเมฆ
بی ابرو، هیچ ابری وجود ندارد، بدون ابر
ادامه...
بی اَبرو، هیچ اَبری وُجُود نَدارَد، بِدونِ اَبر
دیکشنری تایلندی به فارسی
ไม่มีแรงจูงใจ
بی انگیزه، بدون انگیزه
ادامه...
بی اَنگیزِه، بِدونِ اَنگیزِه
دیکشنری تایلندی به فارسی
ไม่มีเหตุผล
غیر منطقی، منطقی نیست
ادامه...
غِیرِ مَنطِقی، مَنطِقی نیست
دیکشنری تایلندی به فارسی
ไม่มีเหตุการณ์
بی حادثه، هیچ رویدادی
ادامه...
بی حادثِه، هیچ رویدادی
دیکشنری تایلندی به فارسی
ไม่มีเสียง
بی صدا، صدایی نمی آید
ادامه...
بی صِدا، صِدایی نِمی آیَد
دیکشنری تایلندی به فارسی
ไม่มีเวลา
بی زمان، هیچ وقت
ادامه...
بی زَمان، هیچ وَقت
دیکشنری تایلندی به فارسی
ไม่มีเมตตา
بی رحم، بی رحمی
ادامه...
بی رَحم، بی رَحمی
دیکشنری تایلندی به فارسی
ไม่มีเพื่อน
تنها، بدون دوستان
ادامه...
تَنها، بِدونِ دوستان
دیکشنری تایلندی به فارسی
ไม่มีใครเทียบได้
بی همتا، هیچ کس نمی تواند مقایسه کند، بی نظیر، غیرقابل مقایسه، بی رقیب
ادامه...
بِی هَمتا، هیچ کَس نِمی تَوانَد مُقایِسِه کُند، بی نَظیر، غِیرِقابِلِ مُقایِسَه، بی رَقیب
دیکشنری تایلندی به فارسی
ไม่มีเงื่อนไข
بی قید و شرط، بدون قید و شرط
ادامه...
بی قِید و شَرط، بِدونِ قِید و شَرط
دیکشنری تایلندی به فارسی
ไม่มีอุปสรรค
آزاد، هیچ مانعی
ادامه...
آزاد، هیچ مانِعی
دیکشنری تایلندی به فارسی
ไม่มีอารมณ์ขัน
بدون شوخی، بدون حسّ شوخ طبعی
ادامه...
بِدونِ شوخی، بِدونِ حِسّ شوخ طَبعی
دیکشنری تایلندی به فارسی
ไม่มีอารมณ์
بی هیجان، بدون روحیّه، بی احساس
ادامه...
بی هَیَجان، بِدونِ روحیِّه، بی اِحساس
دیکشنری تایلندی به فارسی
ไม่มีอายุ
بی سن، بدون سن
ادامه...
بی سِن، بِدونِ سِن
دیکشنری تایلندی به فارسی
ไม่มีอาย
بی شرم، خجالت ندارد
ادامه...
بی شَرم، خِجالَت نَدارَد
دیکشنری تایلندی به فارسی
ไม่มีโครงสร้าง
غیر ساختاری، بدون ساختار
ادامه...
غِیرِ ساختاری، بِدونِ ساختار
دیکشنری تایلندی به فارسی
ไม่มีใครสามารถข้ามได้
غیرقابل عبور، هیچ کس نمی تواند از آن عبور کند
ادامه...
غِیرِقابِلِ عُبور، هیچ کَس نِمی تَوانَد اَز آن عُبور کُند
دیکشنری تایلندی به فارسی
ไม่มีการสนับสนุน
بی حمایت، بدون پشتیبانی
ادامه...
بی حِمایَت، بِدونِ پُشتیبانی
دیکشنری تایلندی به فارسی
ไม่มีการดูแล
بدون نظارت
ادامه...
بِدونِ نَظارَت
دیکشنری تایلندی به فارسی
ไม่มีการวิจารณ์
بی توجّه، بدون بررسی
ادامه...
بی تَوَجُّه، بِدونِ بَررَسی
دیکشنری تایلندی به فارسی
ไม่มีการรวม
شامل نشده، بدون ادغام
ادامه...
شامِل نَشُدِه، بِدونِ اِدغام
دیکشنری تایلندی به فارسی
ไม่มีการป้องกัน
بی دفاع، بدون حفاظت
ادامه...
بی دِفاع، بِدونِ حِفاظَت
دیکشنری تایلندی به فارسی
ไม่มีการนิยาม
تعریف نشده، بدون تعریف
ادامه...
تَعرِیف نَشُدِه، بِدونِ تَعرِیف
دیکشنری تایلندی به فارسی
ไม่มีการตอบสนอง
بی پاسخ گویی، بدون پاسخ
ادامه...
بی پاسُخ گویی، بِدونِ پاسُخ
دیکشنری تایلندی به فارسی
ไม่มีการตกแต่ง
بی آرایش، بدون دکوراسیون
ادامه...
بی آرایِش، بِدونِ دِکُوراسیون
دیکشنری تایلندی به فارسی
ไม่มีการช่วยเหลือ
بدون کمک
ادامه...
بِدونِ کُمَک
دیکشنری تایلندی به فارسی
ไม่มีใบหน้า
بی چهرگی، بدون چهره
ادامه...
بی چِهرِگی، بِدونِ چِهرِه
دیکشنری تایلندی به فارسی
ไม่มีการคัดค้าน
بی مخالف، اعتراضی نیست
ادامه...
بی مُخالِف، اِعتِراضی نیست
دیکشنری تایلندی به فارسی
ไม่มีการโต้แย้ง
غیرقابل بحث، هیچ استدلالی وجود ندارد
ادامه...
غِیرِقابِلِ بَحث، هیچ اِستِدلالی وُجُود نَدارَد
دیکشنری تایلندی به فارسی
ไม่มีการแสดงออก
بی روح، بدون بیان، بی احساس، بی حرکت، بی بیان
ادامه...
بی روح، بِدونِ بَیان، بی اِحساس، بی حَرَکَت، بی بَیان
دیکشنری تایلندی به فارسی
ไม่มีการเสียใจ
بی توبه، هیچ پشیمانی
ادامه...
بی تَوبِه، هیچ پَشیمانی
دیکشنری تایلندی به فارسی
ไม่มีกระดูกสันหลัง
بی روح، بدون ستون فقرات
ادامه...
بی روح، بِدونِ سُتون فَقَرات
دیکشنری تایلندی به فارسی
ไม่มีใบอนุญาต
غیر مجاز، بدون مجوّز
ادامه...
غِیرِ مُجاز، بِدونِ مُجَوِّز
دیکشنری تایلندی به فارسی
ไม่มีอันตราย
بی ضرر، هیچ خطری
ادامه...
بی ضَرَر، هیچ خَطَری
دیکشنری تایلندی به فارسی