جدول جو
جدول جو

معنی ไฟฟ้า - جستجوی لغت در جدول جو

ไฟฟ้า
الکتریکی، برق، برق زدن
دیکشنری تایلندی به فارسی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

برق زدن، شوک الکتریکی
دیکشنری تایلندی به فارسی
به طور الکتروشیمیایی، مثل الکتروشیمی
دیکشنری تایلندی به فارسی
به طور الکترومکانیکی، به صورت مکانیکی
دیکشنری تایلندی به فارسی
به طور برقی، به صورت الکتریکی
دیکشنری تایلندی به فارسی
به صورت هیدروالکتریکی، مانند استفاده از آب و برق
دیکشنری تایلندی به فارسی
به طور الکترومغناطیسی، الکترومغناطیسی
دیکشنری تایلندی به فارسی
قابلیّت هدایت، هدایت الکتریکی، هدایت پذیری
دیکشنری تایلندی به فارسی
مقاومت الکتریکی
دیکشنری تایلندی به فارسی
برق رسانی، اداره برق
دیکشنری تایلندی به فارسی
ابررسانایی، هدایت فوق العاده
دیکشنری تایلندی به فارسی
برق گرفتگی، شوک الکتریکی
دیکشنری تایلندی به فارسی
الکتروپوشش، آبکاری
دیکشنری تایلندی به فارسی
دفع برق، شوک الکتریکی
دیکشنری تایلندی به فارسی