معنی ไกล - جستجوی لغت در جدول جو
ไกล
دور
ادامه...
دور
دیکشنری تایلندی به فارسی
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
ไก่
مرغی، مرغ
ادامه...
مُرغی، مُرغ
دیکشنری تایلندی به فارسی
ไหล
جاری بودن، جریان، جاری شدن
ادامه...
جاری بودَن، جَریان، جاری شُدَن
دیکشنری تایلندی به فارسی
ไกลที่สุด
دورترین
ادامه...
دورتَرین
دیکشنری تایلندی به فارسی
ไกล่เกลี่ย
واسطه گری کردن، واسطه
ادامه...
واسِطِه گَری کَردَن، واسِطِه
دیکشنری تایلندی به فارسی
ความห่างไกล
دوری، فاصله
ادامه...
دوری، فاصِلِه
دیکشنری تایلندی به فارسی
จากระยะไกล
از دور، از راه دور
ادامه...
اَز دور، اَز راه دور
دیکشنری تایلندی به فارسی
ผู้ไกล่เกลี่ย
واسطه
ادامه...
واسِطِه
دیکشنری تایلندی به فارسی
ห่างไกล
دور، خیلی دور، دور از دسترس، دورافتاده
ادامه...
دور، خِیلی دور، دور اَز دَسترَس، دوراُفتادِه
دیکشنری تایلندی به فارسی
อย่างไกล
از راه دور، خیلی دور
ادامه...
اَز راه دور، خِیلی دور
دیکشنری تایلندی به فارسی
การไกล่เกลี่ย
واسطگی، میانجیگری، واسطه گری
ادامه...
واسِطِگی، میانجیگَری، واسِطِه گَری
دیکشنری تایلندی به فارسی
การประชุมทางไกล
تماس ویدئویی، کنفرانس از راه دور
ادامه...
تَماس ویدِئویی، کُنفرانس اَز راه دور
دیکشنری تایلندی به فارسی