معنی อย่างประสาท - جستجوی لغت در جدول جو
อย่างประสาท
به طور هیستریک، عصبی
ادامه...
بِه طُورِ هیستِریک، عَصَبی
دیکشنری تایلندی به فارسی
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
อย่างประมาท
بی دقّت، بی خیال، به طور بی پروا، سهل انگارانه، بی پروا، به طور بی دقّت
ادامه...
بی دِقَّت، بی خَیال، بِه طُورِ بی پَروا، سَهل اِنگارانِه، بی پَروا، بِه طُورِ بی دِقَّت
دیکشنری تایلندی به فارسی
อย่างประกาศ
به طور بیانی، به صورت اعلامی
ادامه...
بِه طُورِ بَیانی، بِه صورَتِ اِعلامی
دیکشنری تایلندی به فارسی