معنی ลำบาก - جستجوی لغت در جدول جو
ลำบาก
سخت، دشوار است، حجم دار
ادامه...
سَخت، دُشوار اَست، حَجم دار
دیکشنری تایلندی به فارسی
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
ยากลำบาก
سخت کوشانه، دشوار است، سنگین، پرزحمت
ادامه...
سَخت کوشانِه، دُشوار اَست، سَنگین، پُرزَحمَت
دیکشنری تایلندی به فارسی
สถานการณ์ลำบาก
مخمصه، وضعیت دشوار
ادامه...
مَخمَصِه، وَضعِیَت دُشوار
دیکشنری تایلندی به فارسی
สถานการณ์ที่ยากลำบาก
مصیبت، وضعیت دشوار
ادامه...
مُصیبَت، وَضعِیَت دُشوار
دیکشنری تایلندی به فارسی
อย่างยากลำบาก
با زحمت، بسیار دشوار است، به سختی، به طور طاقت فرسا، با تلاش
ادامه...
با زَحمَت، بِسیار دُشوار اَست، بِه سَختی، بِه طُورِ طاقَت فَرسا، با تَلاش
دیکشنری تایلندی به فارسی
ความยากลำบาก
سختی، دشواری، مشقت
ادامه...
سَختی، دُشواری، مشقت
دیکشنری تایلندی به فارسی
เดินอย่างยากลำบาก
راه رفتن با زحمت، به سختی راه رفتن
ادامه...
راه رَفتَن با زَحمَت، بِه سَختی راه رَفتَن
دیکشنری تایلندی به فارسی