معنی ยิง - جستجوی لغت در جدول جو
ยิง
شلّیک کردن، شلّیک کنید
ادامه...
شِلّیک کَردَن، شِلّیک کُنید
دیکشنری تایلندی به فارسی
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
อิง
چمبیدن، ایران
ادامه...
چَمبیدَن، ایران
دیکشنری تایلندی به فارسی
ยิงจรวด
موشک زدن، پرتاب موشک
ادامه...
موشَک زَدَن، پَرتابِ موشَک
دیکشنری تایلندی به فارسی
ยิงเร็ว
پرسرعت، سریع شلّیک کن
ادامه...
پُرسُرعَت، سَریع شِلّیک کُن
دیکشنری تایلندی به فارسی
ทำให้ยุ่งเหยิง
آشفتگی ایجاد کردن، به هم ریختن، نامرتّب کردن، آشفته کردن
ادامه...
آشُفتِگی ایجاد کَردَن، بِه هَم ریختَن، نامُرَتَّب کَردَن، آشُفتِه کَردَن
دیکشنری تایلندی به فارسی
ยุ่งเหยิง
شلوغ، گره زدن، ناقص، نامرتّب
ادامه...
شُلوغ، گِرِه زَدَن، ناقِص، نامُرَتَّب
دیکشنری تایلندی به فارسی
สร้างความยุ่งเหยิง
بی نظمی ایجاد کردن، ایجاد هرج و مرج
ادامه...
بی نَظمی ایجاد کَردَن، ایجاد هَرج و مَرج
دیکشنری تایلندی به فارسی
อย่างยุ่งเหยิง
نامرتّب، بی نظم، به طور نامرتّب، به طور ژولیده، ژولیده
ادامه...
نامُرَتَّب، بی نَظم، بِه طُورِ نامُرَتَّب، بِه طُورِ ژولیدِه، ژولیدِه
دیکشنری تایلندی به فارسی
ความยุ่งเหยิง
آشوب، هرج و مرج، بی نظمی، دوراهی، آشوبی بودن، پریشانی، ژولیدگی
ادامه...
آشوب، هَرج و مَرج، بی نَظمی، دوراهی، آشوبی بودَن، پَریشانی، ژولیدِگی
دیکشنری تایلندی به فارسی
โยนด้วยเครื่องยิง
تیر انداختن، پرتاب با منجنیق
ادامه...
تیر اَنداختَن، پَرتاب با مَنجَنیق
دیکشنری تایلندی به فارسی
การยิง
تیراندازی
ادامه...
تیرَاَندازی
دیکشنری تایلندی به فارسی