معنی มัว - جستجوی لغت در جدول جو
มัว
تاریک، کم نور
ادامه...
تاریک، کَم نور
دیکشنری تایلندی به فارسی
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
มั่ว
نامرتّب، مختلط
ادامه...
نامُرَتَّب، مُختَلَط
دیکشنری تایلندی به فارسی
มัน
چرب، آن را
ادامه...
چَرب، آن را
دیکشنری تایلندی به فارسی
มัด
بسته بندی کردن، بسته نرم افزاری
ادامه...
بَستِه بَندی کَردَن، بَستِه نَرم اَفزاری
دیکشنری تایلندی به فارسی
หัว
سرشار، سر
ادامه...
سَرشار، سَر
دیکشنری تایلندی به فارسی
ตาพร่ามัว
چشم های تار شده، تاری دید
ادامه...
چِشم های تار شُدِه، تاری دید
دیکشنری تایلندی به فارسی
ทำให้มัว
لکّه دار کردن، تاری
ادامه...
لَکِّه دار کَردَن، تاری
دیکشنری تایلندی به فارسی
มืดมัว
غمگین، کم نور، ناامیدکننده، مبهم
ادامه...
غَمگین، کَم نور، نااُمیدکُنَندِه، مُبهَم
دیکشنری تایلندی به فارسی
ขุ่นมัว
کدر، ابری
ادامه...
کِدِر، اَبری
دیکشنری تایلندی به فارسی