جدول جو
جدول جو

معنی มัน - جستجوی لغت در جدول جو

มัน
چرب، آن را
دیکشنری تایلندی به فارسی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

چرب کردن، گریس
دیکشنری تایلندی به فارسی
عقیم بودن، عقیمی
دیکشنری تایلندی به فارسی
سوخت رساندن، سوخت گیری
دیکشنری تایلندی به فارسی
چربی داری، چرب بودن، چرب بودگی
دیکشنری تایلندی به فارسی
برّاق بودن، درخشش
دیکشنری تایلندی به فارسی
رادیو اکتیو، رادیواکتیویته
دیکشنری تایلندی به فارسی
به طور پرتوزا، رادیواکتیو
دیکشنری تایلندی به فارسی
درخشان، برّاق
دیکشنری تایلندی به فارسی
مسدود
دیکشنری تایلندی به فارسی
سفت کردن، به طرز مسخره ای
دیکشنری تایلندی به فارسی
چرخیدن، بپیچید
دیکشنری تایلندی به فارسی
رویابافی کردن، رؤیا، خواب دیدن، خیالی
دیکشنری تایلندی به فارسی
دارای دندان، دندان
دیکشنری تایلندی به فارسی
بسته بندی کردن، بسته نرم افزاری
دیکشنری تایلندی به فارسی
تاریک، کم نور
دیکشنری تایلندی به فارسی
شیب دار
دیکشنری تایلندی به فارسی
خارش داشتن، وسیله نقلیّه، خارش دار
دیکشنری تایلندی به فارسی
مربوط به آن، از آن
دیکشنری تایلندی به فارسی