معنی ฝาก - جستجوی لغت در جدول جو
ฝาก
سپردن، سپرده گذاری
ادامه...
سِپُردَن، سِپُردِه گُذاری
دیکشنری تایلندی به فارسی
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
มาก
بسیار، زیاد
ادامه...
بِسیار، زیاد
دیکشنری تایلندی به فارسی
ยาก
سخت، دشوار است
ادامه...
سَخت، دُشوار اَست
دیکشنری تایلندی به فارسی
ฝาด
جمع کننده، قابض
ادامه...
جَمع کُنَندِه، قابِض
دیکشنری تایلندی به فارسی
ลาก
کشیدن، بکشید
ادامه...
کِشیدَن، بِکِشید
دیکشنری تایلندی به فارسی
ฝากเงิน
بانک کردن، پول واریز کنید
ادامه...
بانک کَردَن، پول واریز کُنید
دیکشنری تایلندی به فارسی
ผู้ฝาก
سپرده گذار
ادامه...
سِپُردِه گُذار
دیکشنری تایلندی به فارسی
กาฝาก
انگلی، انگل
ادامه...
اَنگَلی، اَنگَل
دیکشنری تایلندی به فارسی