معنی ป่า - جستجوی لغت در جدول جو
ป่า
وحشی، جنگل
ادامه...
وَحشی، جَنگَل
دیکشنری تایلندی به فارسی
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
เหมือนหมาป่า
گرگ گونه، مثل یک گرگ
ادامه...
گُرگ گونِه، مِثلِ یِک گُرگ
دیکشنری تایلندی به فارسی
การปลูกป่าใหม่
جنگل کاری، احیای جنگل
ادامه...
جَنگَل کاری، اِحیایِ جَنگَل
دیکشنری تایلندی به فارسی
ความดุร้ายแบบหมาป่า
گرسنگی درّنده وار، وحشی گری گرگ
ادامه...
گُرُسنِگی دَرَّندِه وار، وَحشی گَری گُرگ
دیکشنری تایلندی به فارسی
ความป่าเถื่อน
وحشی گری، بربریّت
ادامه...
وَحشی گَری، بَربَرِیَّت
دیکشنری تایلندی به فارسی
เป่าปาก
سوت زدن
ادامه...
سوت زَدَن
دیکشنری تایلندی به فارسی
เป่าลม
تورّم ایجاد کردن، خوددار، پف کردن، بادکنک کردن، خوٰاستارتر
ادامه...
تَوَرُّم ایجاد کَردَن، خُوددار، پُف کَردَن، بادکُنَک کَردَن، خوٰاستارتَر
دیکشنری تایلندی به فارسی
เป่าลมได้
باد شونده، قابل باد کردن است
ادامه...
باد شَوَندِه، قابِل باد کَردَن اَست
دیکشنری تایلندی به فارسی
เป่าหม้อ
سوت زدن، گلدان دمیدن
ادامه...
سوت زَدَن، گُلدان دَمیدَن
دیکشنری تایلندی به فارسی
อย่างป่าเถื่อน
به طور وحشیانه، وحشیانه
ادامه...
بِه طُورِ وَحشیانِه، وَحشیانِه
دیکشنری تایلندی به فارسی
เป่า
وزیدن، ضربه زدن
ادامه...
وَزیدَن، ضَربِه زَدَن
دیکشنری تایلندی به فارسی
อย่างหมาป่า
گرگ صفتانه، مثل یک گرگ
ادامه...
گُرگ صِفَتانِه، مِثلِ یِک گُرگ
دیکشنری تایلندی به فارسی
ทำให้เป็นคนป่า
وحشی کردن، وحشی ساختن
ادامه...
وَحشی کَردَن، وَحشی ساختَن
دیکشنری تایلندی به فارسی
ป่าเถื่อน
وحشی، وحشیانه
ادامه...
وَحشی، وَحشیانِه
دیکشنری تایلندی به فارسی
ล่า
شکار کردن، شکار
ادامه...
شِکار کَردَن، شِکار
دیکشنری تایلندی به فارسی
ผ่า
بررسی کردن، تشریح، حذف کردن
ادامه...
بَررَسی کَردَن، تَشریح، حَذف کَردَن
دیکشنری تایلندی به فارسی
ฆ่า
قتل کردن، کشتن، با ضربه کشتن
ادامه...
قَتل کَردَن، کُشتَن، با ضَربِه کُشتَن
دیکشنری تایلندی به فارسی
จ่า
گروهبان
ادامه...
گُروهبان
دیکشنری تایلندی به فارسی
ด่า
بدگویی کردن، بگو
ادامه...
بَدگویی کَردَن، بِگو
دیکشنری تایلندی به فارسی
การตัดไม้ทำลายป่า
جنگل زدایی
ادامه...
جَنگَل زُدایی
دیکشنری تایلندی به فارسی