معنی ป่วย - جستجوی لغت در جدول جو
ป่วย
بیمار
ادامه...
بیمار
دیکشنری تایلندی به فارسی
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
ช่วย
کمک کردن، کمک کند
ادامه...
کُمَک کَردَن، کُمَک کُنَد
دیکشنری تایلندی به فارسی
ทำให้ป่วย
بیمار کردن، شما را بیمار کند
ادامه...
بیمار کَردَن، شُما را بیمار کُند
دیکشنری تایلندی به فارسی
ผู้ป่วย
بیمار
ادامه...
بیمار
دیکشنری تایلندی به فارسی
อย่างป่วย
به طور غیرعادی و بیمارگونه، خیلی مریض
ادامه...
بِه طُورِ غِیرِعادی و بیمارگونِه، خِیلی مَریض
دیکشنری تایلندی به فارسی
อาการป่วย
بیماری
ادامه...
بیماری
دیکشنری تایلندی به فارسی
อัตราการเจ็บป่วย
بیماری، میزان بیماری
ادامه...
بیماری، میزان بیماری
دیکشنری تایلندی به فارسی