معنی ปี - جستجوی لغت در جدول جو
ปี
سال ها، سال
ادامه...
سال ها، سال
دیکشنری تایلندی به فارسی
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
ทำให้เปียก
خیساندن، مرطوب
ادامه...
خیساندَن، مَرطوب
دیکشنری تایلندی به فارسی
ครึ่งปี
نیمه سالانه، نیم سال
ادامه...
نیمِه سالانِه، نیم سال
دیکشنری تایلندی به فارسی
ความเปียกชื้น
خیس بودن، رطوبت
ادامه...
خیس بودَن، رُطوبَت
دیکشنری تایلندی به فارسی
เปียก
خیسانده، مرطوب، خیس
ادامه...
خیساندِه، مَرطوب، خیس
دیکشنری تایلندی به فارسی
เปียกและเปียก
خیسانده و خیس، خیس و خیس
ادامه...
خیساندِه و خیس، خیس و خیس
دیکشنری تایلندی به فارسی
เปียกโชก
خیس، خیس شدن
ادامه...
خیس، خیس شُدَن
دیکشنری تایلندی به فارسی
กระพือปีก
بال زدن، کف زدن، لرزیدن، پروانه وار
ادامه...
بال زَدَن، کَف زَدَن، لَرزیدَن، پَروانِه وار
دیکشنری تایلندی به فارسی
อย่างปีติ
با شادمانی، با خوشحالی، با شور و شوق
ادامه...
با شادمانی، با خُوشحالی، با شور و شُوق
دیکشنری تایلندی به فارسی
อย่างปีศาจ
به طور کوتوله ای، شیطانی، به طور شیطانی
ادامه...
بِه طُورِ کوتولِه ای، شِیطانی، بِه طُورِ شِیطانی
دیکشنری تایلندی به فارسی
อย่างเปียก
خیس گونه، خیس
ادامه...
خیس گونِه، خیس
دیکشنری تایلندی به فارسی
รายปี
سالانه
ادامه...
سالانِه
دیکشنری تایلندی به فارسی
ประจำปี
سالانه
ادامه...
سالانِه
دیکشنری تایلندی به فارسی
ปีศาจร้าย
شیطانی، شیطان شیطانی
ادامه...
شِیطانی، شِیطان شِیطانی
دیکشنری تایلندی به فارسی
นักเปียโน
کیبوردیست، پیانیست
ادامه...
کِیبُوردیست، پیانیست
دیکشنری تایلندی به فارسی
ที่สามารถปีนได้
قابل صعود، که قابل صعود است
ادامه...
قابِلِ صُعود، کِه قابِل صُعود اَست
دیکشنری تایلندی به فارسی
ทุกปี
به طور سالانه، هر سال
ادامه...
بِه طُورِ سالانِه، هَر سال
دیکشنری تایلندی به فارسی
ทุกสองปี
هر دو سال یکبار، هر دو سال
ادامه...
هَر دُو سال یِکبار، هَر دُو سال
دیکشنری تایلندی به فارسی
คำนวณรายปี
سالانه محاسبه کردن، محاسبه سالانه
ادامه...
سالانِه مُحاسِبِه کَردَن، مُحاسِبِه سالانِه
دیکشنری تایلندی به فارسی
ถักเปีย
پریس کردن، قیطان
ادامه...
پَریس کَردَن، قِیطَان
دیکشنری تایلندی به فارسی
ปีกนก
پرندگانی
ادامه...
پَرَندِگانی
دیکشنری تایلندی به فارسی
ปีน
بالا رفتن، صعود، صعود کردن
ادامه...
بالا رَفتَن، صُعود، صُعود کَردَن
دیکشنری تایلندی به فارسی
ปีละสองครั้ง
هر شش ماه، دو بار در سال
ادامه...
هَر شِش ماه، دُو بار دَر سال
دیکشنری تایلندی به فارسی
ปีศาจ
شیطانی، شیطان
ادامه...
شِیطانی، شِیطان
دیکشنری تایلندی به فارسی
เงินปี
سالانه، سالیانه
ادامه...
سالانِه، سالیانه
دیکشنری تایلندی به فارسی