معنی ปั้น - جستجوی لغت در جدول جو
ปั้น
شکل دادن، قالب
ادامه...
شَکل دادَن، قالِب
دیکشنری تایلندی به فارسی
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
นั้น
آن، که
ادامه...
آنِ، کِه
دیکشنری تایلندی به فارسی
ปล้น
غارت کردن، غارت، دزدی کردن، غصب کردن
ادامه...
غارَت کَردَن، غارَت، دُزدی کَردَن، غَصب کَردَن
دیکشنری تایلندی به فارسی
สั้น
کوتاه
ادامه...
کوتاه
دیکشنری تایلندی به فارسی
กั้น
محصور کردن، پارتیشن
ادامه...
مَحصور کَردَن، پَارتِیشِن
دیکشنری تایلندی به فارسی
รูปปั้น
مجسّمه ای، مجسّمه
ادامه...
مُجَسَّمِه ای، مُجَسَّمِه
دیکشنری تایلندی به فارسی
อย่างปั้น
به طور مجسّمه سازی، قالب گیری شده
ادامه...
بِه طُورِ مُجَسَّمِه سازی، قالِب گیری شُدِه
دیکشنری تایلندی به فارسی
อย่างรูปปั้น
به طور مجسّمه ای، مثل مجسّمه
ادامه...
بِه طُورِ مُجَسَّمِه ای، مِثلِ مُجَسَّمِه
دیکشنری تایلندی به فارسی