معنی ปะทุ - جستجوی لغت در جدول جو
ปะทุ
فوران کردن، جهش
ادامه...
فَوَران کَردَن، جَهش
دیکشنری تایلندی به فارسی
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
ปะทะ
تصادم، خمیر
ادامه...
تَصَادُم، خَمیر
دیکشنری تایلندی به فارسی
ประทุ
جرقّه زدن، ترق
ادامه...
جَرَقِّه زَدَن، تَرَق
دیکشنری تایلندی به فارسی
การปะทุ
انفجار، فوران
ادامه...
اِنفِجار، فَوَران
دیکشنری تایلندی به فارسی