معنی ปลูก - جستجوی لغت در جدول جو
ปลูก
کاشتن، گیاه، کاشت کردن
ادامه...
کاشتَن، گیاه، کاشت کَردَن
دیکشنری تایلندی به فارسی
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
ปลุก
بیدار کردن، زنگ هشدار، برانگیختن
ادامه...
بیدار کَردَن، زَنگ هُشدار، بَراَنگیختَن
دیکشنری تایلندی به فارسی
ปลูกฝัง
جدا کردن، کشت کنند، نهادن، ریشه دادن
ادامه...
جُدا کَردَن، کِشت کُنَند، نَهادَن، ریشِه دادَن
دیکشنری تایلندی به فارسی
ปลูกถ่าย
کاشته شده، پیوند
ادامه...
کاشتِه شُدِه، پِیوَند
دیکشنری تایلندی به فارسی
การเพาะปลูก
کاشت، کشت
ادامه...
کاشت، کِشت
دیکشنری تایلندی به فارسی
เพาะปลูก
کاشت کردن، کشت کنند
ادامه...
کاشت کَردَن، کِشت کُنَند
دیکشنری تایلندی به فارسی
การปลูกฝังความเชื่อ
آموزش القائی، القای باورها
ادامه...
آموزِشِ اِلقائی، اِلقای باوَرها
دیکشنری تایلندی به فارسی
การปลูกป่าใหม่
جنگل کاری، احیای جنگل
ادامه...
جَنگَل کاری، اِحیایِ جَنگَل
دیکشنری تایلندی به فارسی
การปลูกถ่าย
پیوند
ادامه...
پِیوَند
دیکشنری تایلندی به فارسی