معنی ปลด - جستجوی لغت در جدول جو
ปลด
باز کردن، آزاد کردن
ادامه...
باز کَردَن، آزاد کَردَن
دیکشنری تایلندی به فارسی
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
ปิด
بستن، خاموش کردن، بسته
ادامه...
بَستَن، خاموش کَردَن، بَستِه
دیکشنری تایلندی به فارسی
ปลดอาวุธ
بی سلاح کردن، خلع سلاح، از اسلحه خالی کردن
ادامه...
بی سِلاح کَردَن، خُلعِ سِلاح، اَز اَسلَحِه خالی کَردَن
دیکشنری تایلندی به فارسی
ปลดออกจาก
محروم کردن، مرخّص شده از
ادامه...
مَحروم کَردَن، مُرَخَّص شُدِه اَز
دیکشنری تایلندی به فارسی
ปลดล็อค
باز کردن قفل
ادامه...
باز کَردَن قُفل
دیکشنری تایلندی به فارسی
ปลดปล่อย
تخلیه کردن، آزاد کردن
ادامه...
تَخلِیَه کَردَن، آزاد کَردَن
دیکشنری تایلندی به فارسی
ลด
کاهش دادن، کاهش دهد، پایین آوردن
ادامه...
کاهِش دادَن، کاهِش دَهَد، پایین آوَردَن
دیکشنری تایلندی به فارسی
ผู้ปลดปล่อย
آزادکننده، رهایی بخش
ادامه...
آزادکُنَندِه، رَهایی بَخش
دیکشنری تایلندی به فارسی
การปลดอาวุธนิวเคลียร์
هسته زدایی، خلع سلاح هسته ای
ادامه...
هَستِه زُدایی، خَلع سِلاح هَستِه ای
دیکشنری تایلندی به فارسی
การปลดอาวุธ
خلع سلاح
ادامه...
خُلعِ سِلاح
دیکشنری تایلندی به فارسی
การปลดพระราชาภิเษก
تخت افتادگی، تزیین
ادامه...
تَخت اُفتادِگی، تَزیِین
دیکشنری تایلندی به فارسی
การปลดปล่อย
آزادسازی، رهایی، آزادی
ادامه...
آزادسازی، رَهایی، آزادی
دیکشنری تایلندی به فارسی
การปลดทหาร
غیرنظامی سازی، از کار افتادن
ادامه...
غِیرِنِظَامی سازی، اَز کار اُفتادَن
دیکشنری تایلندی به فارسی
การปลดขั้ว
قطبی زدایی، قطع کردن پایانه ها
ادامه...
قُطبی زُدایی، قَطع کَردَن پایانِه ها
دیکشنری تایلندی به فارسی