معنی ประเมิน - جستجوی لغت در جدول جو
ประเมิน
ارزیابی کردن، برآورد
ادامه...
اَرزیابی کَردَن، بَرآوُرد
دیکشنری تایلندی به فارسی
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
อย่างประเมินค่าไม่ได้
به طور بی قیمت یا بسیار ارزشمند، بی قیمت
ادامه...
بِه طُورِ بی قِیمَت یا بِسیار اَرزِشمَند، بی قِیمَت
دیکشنری تایلندی به فارسی
การประเมินใหม่
بررسی مجدّد، ارزیابی مجدّد
ادامه...
بَررَسی مُجَدَّد، اَرزیابی مُجَدَّد
دیکشنری تایلندی به فارسی
การประเมินค่า
ارزش گذاری
ادامه...
اَرزِش گُذاری
دیکشنری تایلندی به فارسی
การประเมินค่าสูงเกินไป
ارزش گذاری بیش از حد، بیش از حد
ادامه...
اَرزِش گُذاری بیش اَز حَد، بیش اَز حَد
دیکشنری تایلندی به فارسی
การประเมินต่ำไป
دست کم گرفتن
ادامه...
دَستِ کَم گِرِفتَن
دیکشنری تایلندی به فارسی
การประเมินราคา
تخمین، ارزیابی
ادامه...
تَخمِین، اَرزیابی
دیکشنری تایلندی به فارسی
อย่างประเมิน
با ارزیابی، به صورت ارزیابی
ادامه...
با اَرزیابی، بِه صورَتِ اَرزیابی
دیکشنری تایلندی به فارسی
ผู้ประเมิน
برآوردگر، ارزیاب
ادامه...
بَرآوُردگَر، اَرزیاب
دیکشنری تایلندی به فارسی
ประเมินผล
ارزیابی کردن، ارزیابی کنید
ادامه...
اَرزیابی کَردَن، اَرزیابی کُنید
دیکشنری تایلندی به فارسی
ประเมินเกินไป
بیش از حد ستایش شده، بیش از حد
ادامه...
بیش اَز حَد سِتایِش شُدِه، بیش اَز حَد
دیکشنری تایلندی به فارسی
ประเมินใหม่
دوباره ارزیابی کردن، ارزیابی مجدّد
ادامه...
دُوبارِه اَرزیابی کَردَن، اَرزیابی مُجَدَّد
دیکشنری تایلندی به فارسی
ประเมินค่า
ارزش قائل شدن، ارزیابی کنید
ادامه...
ارزش قائل شدن، اَرزیابی کُنید
دیکشنری تایلندی به فارسی
ประเมินค่าไม่ได้
بی قیمت
ادامه...
بی قِیمَت
دیکشنری تایلندی به فارسی
ประเมินต่ำ
کم ارزش دانستن، دست کم گرفته شده، کم گفتن، کم ارزش دادن
ادامه...
کَم اَرزِش دانِستَن، دَستِ کَم گِرِفتِه شُدِه، کَم گُفتَن، کَم اَرزِش دادَن
دیکشنری تایلندی به فارسی
ประเมินมากเกินไป
بیش از حد تخمین زدن، بیش از حد
ادامه...
بیش اَز حَد تَخمِین زَدَن، بیش اَز حَد
دیکشنری تایلندی به فارسی
การประเมิน
تخمین، ارزیابی، برآورد
ادامه...
تَخمِین، اَرزیابی، بَرآوُرد
دیکشنری تایلندی به فارسی