معنی ประมวลผล - جستجوی لغت در جدول جو
ประมวลผล
فرآیند کردن، فرآیند
ادامه...
فَرآیَند کَردَن، فَرآیَند
دیکشنری تایلندی به فارسی
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
หน่วยประมวลผล
پردازشگر، پردازنده
ادامه...
پَردازِشگَر، پَردازندِه
دیکشنری تایلندی به فارسی