معنی ประจำ - جستجوی لغت در جدول جو
ประจำ
روتینی، منظّم
ادامه...
روتینی، مُنَظَّم
دیکشنری تایلندی به فارسی
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
ประจบ
تحسین کردن، چاپلوس کردن، ترغیب کردن، جذّاب، چاپلوس، تعریف کردن
ادامه...
تَحسِین کَردَن، چاپلوس کَردَن، تَرغِیب کَردَن، جَذّاب، چاپلوس، تَعرِیف کَردَن
دیکشنری تایلندی به فارسی
ประจำปี
سالانه
ادامه...
سالانِه
دیکشنری تایلندی به فارسی
อย่างเป็นประจำ
به طور منظّم
ادامه...
بِه طُورِ مُنَظَّم
دیکشنری تایلندی به فارسی
การประจำการ
استقرار، وظیفه فعّال
ادامه...
اِستِقرار، وَظیفِه فَعّال
دیکشنری تایلندی به فارسی