جدول جو
جدول جو

معنی ประกัน - جستجوی لغت در جدول جو

ประกัน
بیمه کردن، تضمین می کند، محفوظ کردن
دیکشنری تایلندی به فارسی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

همزمان بودن، مربوطه، مساوی بودن
دیکشنری تایلندی به فارسی
برجسته کردن، تمبر
دیکشنری تایلندی به فارسی
اعلام کردن، اعلام کند، اعلامیّه، فرمان دادن، اعلان کردن، موعظه کردن، اظهار کردن، اظهاری، تبلیغ کردن
دیکشنری تایلندی به فارسی
وثیقه گذاشتن، بیمه پرداخت کنید
دیکشنری تایلندی به فارسی
قابل بیمه، می توان بیمه کرد
دیکشنری تایلندی به فارسی
اطمینان دادن، تضمین می کند، ضمانت دادن، ضمانت شده
دیکشنری تایلندی به فارسی
غیرقابل بیمه، نمی توان بیمه کرد
دیکشنری تایلندی به فارسی
قابلیّت بیمه پذیری، توانایی بیمه
دیکشنری تایلندی به فارسی
تعلّل کننده، به تعویق انداختن
دیکشنری تایلندی به فارسی
تعلّل، به تعویق انداختن
دیکشنری تایلندی به فارسی
تامین، بیمه
دیکشنری تایلندی به فارسی
ضمانت نامه، گارانتی
دیکشنری تایلندی به فارسی