معنی ปฏิบัติ - جستجوی لغت در جدول جو
ปฏิบัติ
رفتار کردن، انجام دهد
ادامه...
رَفتار کَردَن، اَنجام دَهَد
دیکشنری تایلندی به فارسی
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
ในทางปฏิบัติการ
به طور عملیّاتی، در عمل
ادامه...
بِه طُورِ عَمَلیّاتی، دَر عَمَل
دیکشنری تایلندی به فارسی
การปฏิบัติตาม
رعایت، انطباق
ادامه...
رِعایَت، اِنطِباق
دیکشنری تایلندی به فارسی
การปฏิบัติที่ไม่ดี
بدرفتاری، تمرین بد
ادامه...
بَدرَفتاری، تَمرین بَد
دیکشنری تایلندی به فارسی
การปฏิบัติปฏิเสธ
بدرفتاری، تمرین امتناع
ادامه...
بَدرَفتاری، تَمرین اِمتِناع
دیکشنری تایلندی به فارسی
การไม่ปฏิบัติตาม
عدم تطابق، عدم رعایت
ادامه...
عَدَمِ تَطَابُق، عَدَمِ رِعایَت
دیکشنری تایلندی به فارسی
ความไม่สามารถปฏิบัติได้
غیرعملی بودن
ادامه...
غِیرِعَمَلی بودَن
دیکشنری تایلندی به فارسی
การเลือกปฏิบัติ
تبعیض آمیز، تبعیض، تمایز
ادامه...
تَبعیض آمیز، تَبعیض، تَمَایُز
دیکشنری تایلندی به فارسی
อย่างเลือกปฏิบัติ
تبعیض آمیزانه، به صورت انتخابی
ادامه...
تَبعیض آمیزانِه، بِه صورَتِ اِنتِخابی
دیکشنری تایلندی به فارسی
ปฏิวัติ
انقلابی، انقلابی کردن
ادامه...
اِنقِلابی، اِنقِلابی کَردَن
دیکشنری تایلندی به فارسی
อย่างไม่สามารถปฏิบัติได้
به طور غیرعملی، غیر عملی
ادامه...
بِه طُورِ غِیرِعَمَلی، غِیرِ عَمَلی
دیکشنری تایلندی به فارسی
ห้องปฏิบัติการ
آزمایشگاه
ادامه...
آزمایِشگاه
دیکشنری تایلندی به فارسی
ผู้ปฏิบัติงาน
عملگر، کارگر
ادامه...
عَمَلگَر، کارگَر
دیکشنری تایلندی به فارسی
ผู้เลือกปฏิบัติ
تمایزدهنده، تبعیض کننده
ادامه...
تَمَایُزدَهَندِه، تَبعیض کُنَندِه
دیکشنری تایلندی به فارسی
ปฏิบัติการ
عمل کردن، عملیّات
ادامه...
عَمَل کَردَن، عَمَلیّات
دیکشنری تایلندی به فارسی
ปฏิบัติตาม
مطابقت داشتن، دنبال کنید
ادامه...
مُطابِقَت داشتَن، دُنبال کُنید
دیکشنری تایلندی به فارسی
การปฏิบัติได้จริง
عملی بودن
ادامه...
عَمَلی بودَن
دیکشنری تایلندی به فارسی