معنی น้อย - جستجوی لغت در جدول جو
น้อย
اندک، کمی، نایاب
ادامه...
اَندَک، کَمی، نایاب
دیکشنری تایلندی به فارسی
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
อย่างน้อยที่สุด
به حدّاقلّ، حدّاقلّ
ادامه...
بِه حَدِّاَقَلّ، حَدِّاَقَلّ
دیکشنری تایلندی به فارسی
ความผิดเล็กน้อย
جرم جزئی، گسل کوچک
ادامه...
جُرمِ جُزئی، گُسَل کوچَک
دیکشنری تایلندی به فارسی
เล็กน้อย
کوچکانه، کمی، ناچیز، جزئی
ادامه...
کوچَکانِه، کَمی، ناچیز، جُزئی
دیکشنری تایلندی به فارسی
เปิดเล็กน้อย
نیمه باز، کمی باز
ادامه...
نیمِه باز، کَمی باز
دیکشنری تایلندی به فارسی
กลุ่มน้อย
اقلّیّت، گروه کوچک
ادامه...
اَقَلّیَّت، گُروه کوچَک
دیکشنری تایلندی به فارسی
อายุน้อยกว่า
جوان تر
ادامه...
جَوان تَر
دیکشنری تایلندی به فارسی
อย่างเล็กน้อย
به طور بی نهایت کوچک، کمی
ادامه...
بِه طُورِ بی نَهایَت کوچَک، کَمی
دیکشنری تایلندی به فارسی
พัฒนาน้อย
کم توسعه، کمی توسعه یافته است
ادامه...
کَم تَوسِعَه، کَمی تَوسِعَه یافتِه اَست
دیکشنری تایلندی به فارسی
ห้อย
آویزان بودن، آویزان کردن، افتادن، افتاده
ادامه...
آویزان بودَن، آویزان کَردَن، اُفتادَن، اُفتادِه
دیکشنری تایلندی به فارسی
พูดน้อย
کم حرف، کم صحبت کن
ادامه...
کَم حَرف، کَم صُحبَت کُن
دیکشنری تایلندی به فارسی
ที่อายุน้อยที่สุด
جوان ترین
ادامه...
جَوان تَرین
دیکشنری تایلندی به فارسی
น้อยกว่า
کمتر
ادامه...
کَمتَر
دیکشنری تایلندی به فارسی
น้อยคนรู้จัก
کمتر شناخته شده، افراد کمی می دانند
ادامه...
کَمتَر شِناختِه شُدِه، اَفراد کَمی مِی دانَند
دیکشنری تایلندی به فارسی
น้อยความสามารถ
کمتر صلاحیّت دار، توانایی کمی
ادامه...
کَمتَر صَلاحیَّت دار، تَوانایی کَمی
دیکشنری تایلندی به فارسی
น้อยที่สุด
کمترین، حدّاقلّ
ادامه...
کَمتَرین، حَدِّاَقَلّ
دیکشنری تایلندی به فارسی
น้อยลง
کم، کمتر
ادامه...
کَم، کَمتَر
دیکشنری تایلندی به فارسی
เงินเล็กน้อย
مبلّغ ناچیز، کمی پول
ادامه...
مُبَلِّغ ناچیز، کَمی پول
دیکشنری تایلندی به فارسی