معنی นุ่ม - جستجوی لغت در جدول جو
นุ่ม
نرم و فشرده، نرم، ملایم
ادامه...
نَرم و فِشُردِه، نَرم، مُلایِم
دیکشنری تایلندی به فارسی
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
หนุ่ม
جوان، پسر
ادامه...
جَوان، پِسَر
دیکشنری تایلندی به فارسی
จุ่ม
غوطه ور شدن، شیب
ادامه...
غوطه وَر شُدَن، شیب
دیکشنری تایلندی به فارسی
สุ่ม
تصادفی
ادامه...
تَصادُفی
دیکشنری تایلندی به فارسی
นุ่มนวล
نرم، ملایم
ادامه...
نَرم، مُلایِم
دیکشنری تایلندی به فارسی
ความอ่อนนุ่ม
لطافت، نرمی
ادامه...
لِطافَت، نَرمی
دیکشنری تایلندی به فارسی
วัยหนุ่มสาว
جوانی، جوانان
ادامه...
جَوانی، جَوانان
دیکشنری تایلندی به فارسی
อย่างนุ่มนวล
به طور تعریفی، به آرامی، به طور پرفیوم گونه، به طور ملایم، با نرمی
ادامه...
بِه طُورِ تَعریفی، بِه آرامی، بِه طُورِ پِرفیوم گونِه، بِه طُورِ مُلایِم، با نَرمی
دیکشنری تایلندی به فارسی
อ่อนนุ่ม
سست، نرم، لطیف، لطیف بودن
ادامه...
سُست، نَرم، لَطیف، لَطیف بودَن
دیکشنری تایلندی به فارسی
เนื้อนุ่ม
نرمی، بافت نرم
ادامه...
نَرمی، بافت نَرم
دیکشنری تایلندی به فارسی
ความเป็นหนุ่มสาว
جوانی، جوانان
ادامه...
جَوانی، جَوانان
دیکشنری تایلندی به فارسی
ความนุ่มนวล
پف دار بودن، نرمی، لطافت
ادامه...
پُف دار بودَن، نَرمی، لِطافَت
دیکشنری تایلندی به فارسی
การคืนความหนุ่มสาว
احیاء جوانی، جوان سازی
ادامه...
اِحیاء جَوانی، جَوان سازی
دیکشنری تایلندی به فارسی