معنی นม - جستجوی لغت در جدول جو
นม
شیری، شیر
ادامه...
شیری، شیر
دیکشنری تایلندی به فارسی
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
เป็นมิตร
همکاری کننده، دوستانه، صمیمی، خوش مشرب، با دوستانه، خوش برخورد، خوشایند، مطلوب، مهمان نواز، خارجی
ادامه...
هَمکاری کُنَندِه، دوستانِه، صَمیمی، خُوش مَشرَب، با دوستانِه، خُوش بَرخُورد، خُوشایَند، مَطلوب، مِهمان نَواز، خارِجی
دیکشنری تایلندی به فارسی
ไม่เป็นมิตร
دشوار، دوستانه نیست
ادامه...
دُشوار، دوستانِه نیست
دیکشنری تایلندی به فارسی
ไม่เป็นมงคล
نامبارک، ناخوشایند
ادامه...
نامُبارَک، ناخُوشایَند
دیکشنری تایلندی به فارسی
กลิ่นมัสก์
بوی مشک، رایحه مشک، مملو از بوی مشک
ادامه...
بوی مُشک، رایِحِه مُشک، مَملُو اَز بوی مُشک
دیکشنری تایلندی به فارسی
การเป็นมารดา
مادریّت، مادر شدن
ادامه...
مادریّت، مادَر شُدَن
دیکشنری تایلندی به فارسی
ความสัมพันธ์ฉันมิตร
برادری، رابطه دوستانه
ادامه...
بَرادَری، رابِطِه دوستانِه
دیکشنری تایلندی به فارسی
โดยอัตโนมัติ
به طور خودکار، به صورت خودکار
ادامه...
بِه طُورِ خُودکار، بِه صورَتِ خُودکار
دیکشنری تایلندی به فارسی
เป็นมงคล
خوش یمن، فرخنده
ادامه...
خُوش یُمن، فَرخُندِه
دیکشنری تایلندی به فارسی
อัตโนมัติ
خودکار کردن، خودکار، اتوماتیک
ادامه...
خُودکار کَردَن، خُودکار، اُتُوماتیک
دیکشنری تایلندی به فارسی
เลิกนม
از شیر دور کردن، شیردهی را ترک کنید
ادامه...
اَز شیر دور کَردَن، شیردِهی را تَرک کُنید
دیکشنری تایلندی به فارسی
เย็นมาก
خیلی سرد
ادامه...
خِیلی سَرد
دیکشنری تایلندی به فارسی
ขุ่นมัว
کدر، ابری
ادامه...
کِدِر، اَبری
دیکشنری تایلندی به فارسی
ความไม่เป็นมิตร
ناسازگاری، خصومت
ادامه...
ناسازگاری، خُصومَت
دیکشنری تایلندی به فارسی
ความเป็นมุม
زاویگی، زاویه دار بودن
ادامه...
زاویِگی، زاویِه دار بودَن
دیکشنری تایلندی به فارسی
ความเป็นมืออาชีพ
حرفه ای سازی، حرفه ای بودن
ادامه...
حِرفِه ای سازی، حِرفِه ای بودَن
دیکشنری تایلندی به فارسی
ไม่เป็นมืออาชีพ
غیر حرفه ای
ادامه...
غِیرِ حِرفِه اِی
دیکشنری تایلندی به فارسی
อย่างสนิทสนม
به طور صمیمانه، از نزدیک
ادامه...
بِه طُورِ صَمیمانِه، اَز نَزدیک
دیکشنری تایلندی به فارسی
ที่ไม่เป็นมิตร
بی احترامی آمیز، غیر دوستانه
ادامه...
بی اِحتِرامی آمیز، غِیرِ دوستانِه
دیکشنری تایلندی به فارسی
รีดนม
شیر دوشیدن، دوشیدن
ادامه...
شیر دوشیدَن، دوشیدَن
دیکشنری تایلندی به فارسی
นักศึกษาสัตว์เลี้ยงลูกด้วยนมอันดับแรก
نخستی شناس، دانش آموز پستانداران کلاس اوّل
ادامه...
نُخُستی شِناس، دانِش آموز پِستانداران کلِاس اَوَّل
دیکشنری تایلندی به فارسی
ประเมินมากเกินไป
بیش از حد تخمین زدن، بیش از حد
ادامه...
بیش اَز حَد تَخمِین زَدَن، بیش اَز حَد
دیکشنری تایلندی به فارسی
ปิ้งขนมปัง
بر تست کردن، نان تست
ادامه...
بَر تِست کَردَن، نان تِست
دیکشنری تایلندی به فارسی
ลอยขึ้นมา
دوباره نمایان شدن، شناور کردن
ادامه...
دُوبارِه نَمایان شُدَن، شِناوَر کَردَن
دیکشنری تایلندی به فارسی
สัตว์เลี้ยงลูกด้วยนม
پستاندار، پستانداران
ادامه...
پِستاندار، پِستانداران
دیکشنری تایلندی به فارسی
สอดแนม
جاسوسی کردن، جاسوس
ادامه...
جاسوسی کَردَن، جاسوس
دیکشنری تایلندی به فارسی
อย่างที่ไม่เคยเกิดขึ้นมาก่อน
بی سابقه، مثل قبل
ادامه...
بی سابِقِه، مِثلِ قَبل
دیکشنری تایلندی به فارسی
อย่างสั้นมอง
به طور کوتاه نگر، به طور خلاصه، با ضعف بینایی
ادامه...
بِه طُورِ کوتاه نِگَر، بِه طُورِ خُلاصِه، با ضَعف بینایی
دیکشنری تایلندی به فارسی
อย่างไม่เป็นมืออาชีพ
غیر حرفه ای
ادامه...
غِیرِ حِرفِه اِی
دیکشنری تایلندی به فارسی
อย่างโดยอัตโนมัติ
به طور خود به خود، به صورت خودکار
ادامه...
بِه طُورِ خُود بِه خُود، بِه صورَتِ خُودکار
دیکشنری تایلندی به فارسی
อย่างเป็นมิตรต่อสิ่งแวดล้อม
از نظر زیست محیطی، سازگار با محیط زیست
ادامه...
اَز نَظَرِ زیست مُحیطی، سازِگار با مُحیط زیست
دیکشنری تایلندی به فارسی
อย่างเป็นมิตรกับสิ่งแวดล้อม
از نظر زیست محیطی، به شیوه ای سازگار با محیط زیست
ادامه...
اَز نَظَرِ زیست مُحیطی، بِه شیوِه ای سازِگار با مُحیط زیست
دیکشنری تایلندی به فارسی
อย่างเป็นมิตร
با خوش روانی، دوستانه، به طور دوستانه، با خوش رویی، جمع گرایانه
ادامه...
با خُوش رَوانی، دوستانِه، بِه طُورِ دوستانِه، با خُوش رویی، جَمع گَرایانِه
دیکشنری تایلندی به فارسی
อย่างเป็นมาตรฐาน
هنجارا، به عنوان استاندارد
ادامه...
هَنجارا، بِه عُنوانِ اِستاندارد
دیکشنری تایلندی به فارسی
ความเป็นมิตรกับชาวบ้าน
اصالت مردمی، دوستی با روستاییان
ادامه...
اِصالَت مَردُمی، دوستی با روستاییان
دیکشنری تایلندی به فارسی