معنی ท้องถิ่น - جستجوی لغت در جدول جو
ท้องถิ่น
مردمی، محلّی
ادامه...
مَردُمی، مَحَلّی
دیکشنری تایلندی به فارسی
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
ทำให้เป็นท้องถิ่น
محلّی سازی کردن، بومی سازی
ادامه...
مَحَلّی سازی کَردَن، بومی سازی
دیکشنری تایلندی به فارسی
อย่างท้องถิ่น
به طور محلّی، به صورت محلّی، از نظر موضعی
ادامه...
بِه طُورِ مَحَلّی، بِه صورَتِ مَحَلّی، اَز نَظَرِ مَوضِعی
دیکشنری تایلندی به فارسی
อย่างภาษาท้องถิ่น
محلّی طور، به زبان محلّی
ادامه...
مَحَلّی طور، بِه زَبانِ مَحَلّی
دیکشنری تایلندی به فارسی