جدول جو
جدول جو

معنی ที่สาม - جستجوی لغت در جدول جو

ที่สาม
سوّم
دیکشنری تایلندی به فارسی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

قابل مدیریّت، که قابل مدیریّت است
دیکشنری تایلندی به فارسی
به طور قابل ارتباط، که می توان با آنها تماس گرفت
دیکشنری تایلندی به فارسی
قابل اجرا، که می تواند انجام شود
دیکشنری تایلندی به فارسی
نفوذپذیر، که می تواند نفوذ کند
دیکشنری تایلندی به فارسی
قابل تصوّر، که می توان تصوّر کرد
دیکشنری تایلندی به فارسی
قابل پرداخت، که قابل پرداخت است
دیکشنری تایلندی به فارسی
قابل طبقه بندی، که قابل طبقه بندی است
دیکشنری تایلندی به فارسی
قابل کنترل، که قابل کنترل است
دیکشنری تایلندی به فارسی
عملی، که می توان انجام داد
دیکشنری تایلندی به فارسی
قابل فروش، که قابل فروش است
دیکشنری تایلندی به فارسی
قابل استرداد، که می توان وام گرفت
دیکشنری تایلندی به فارسی
قابل بخشش، که قابل بخشش است
دیکشنری تایلندی به فارسی
قابل بحث، که می توان استدلال کرد، قابل اثبات
دیکشنری تایلندی به فارسی
قابل توجیه، که می توان بهانه کرد
دیکشنری تایلندی به فارسی
به طور قابل مقایسه، که قابل مقایسه است
دیکشنری تایلندی به فارسی
قابل بحث، که قابل بحث است
دیکشنری تایلندی به فارسی
قابل تمیز کردن، که قابل تمیز کردن است
دیکشنری تایلندی به فارسی
چهارم
دیکشنری تایلندی به فارسی
دانستنی، که می توان شناخت
دیکشنری تایلندی به فارسی
آموزنده، که آموزش می دهد
دیکشنری تایلندی به فارسی
قابل بحث، که قابل بحث است
دیکشنری تایلندی به فارسی
قابل اجتناب، که می توان از آن اجتناب کرد
دیکشنری تایلندی به فارسی
به طور ملموس، که قابل لمس است
دیکشنری تایلندی به فارسی
قابل هیپنوتیزم، که می تواند هیپنوتیزم کند
دیکشنری تایلندی به فارسی
قابل تایید، که می تواند گواهی شود
دیکشنری تایلندی به فارسی
قابل ارائه، که قابل ارائه است
دیکشنری تایلندی به فارسی
قابل شناسایی
دیکشنری تایلندی به فارسی
قابل صعود، که قابل صعود است
دیکشنری تایلندی به فارسی
قابل بسته شدن، که می تواند بسته شود
دیکشنری تایلندی به فارسی
قابل پیشگیری، که می توان از آن جلوگیری کرد
دیکشنری تایلندی به فارسی
قابل اجرا، که قابل اجراست
دیکشنری تایلندی به فارسی
قابل تعریف، که قابل تعریف است
دیکشنری تایلندی به فارسی
دست یافتنی، قابل دسترس
دیکشنری تایلندی به فارسی