ทำให้ยุ่งเหยิง آشفتگی ایجاد کردن، به هم ریختن، نامرتّب کردن، آشفته کردن ادامه... آشُفتِگی ایجاد کَردَن، بِه هَم ریختَن، نامُرَتَّب کَردَن، آشُفتِه کَردَن دیکشنری تایلندی به فارسی