معنی ทำงานหนัก - جستجوی لغت در جدول جو
ทำงานหนัก
زحمت کشیدن، سخت کار کن
ادامه...
زَحمَت کِشیدَن، سَخت کار کُن
دیکشنری تایلندی به فارسی
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
ทำงานหนักเกินไป
بیش از حد کار کرده
ادامه...
بیش اَز حَد کار کَردِه
دیکشنری تایلندی به فارسی
ที่ทำงานหนัก
زحمت کشیده، که سخت کار می کند
ادامه...
زَحمَت کِشیدِه، کِه سَخت کار مِی کُند
دیکشنری تایلندی به فارسی
การทำงานหนักเกินพิกัด
کار بیش از حد، کار زیاد
ادامه...
کار بیش اَز حَد، کار زیاد
دیکشنری تایلندی به فارسی