جدول جو
جدول جو

معنی ทำงาน - جستجوی لغت در جدول جو

ทำงาน
عمل کردن، کار کردن، کاری
دیکشنری تایلندی به فارسی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

بیش از حد کار کرده
دیکشنری تایلندی به فارسی
زحمت کشیدن، سخت کار کن
دیکشنری تایلندی به فارسی
همکاری کردن، با هم کار کنند
دیکشنری تایلندی به فارسی
زحمت کشیده، که سخت کار می کند
دیکشنری تایلندی به فارسی
پرکاری غدّه پاراتیروئید، پرکاری پاراتیروئید
دیکشنری تایلندی به فارسی
غیر فعّال، کار نمی کند
دیکشنری تایلندی به فارسی
کارایی، توانایی کار
دیکشنری تایلندی به فارسی
کار بیش از حد، کار زیاد
دیکشنری تایلندی به فارسی
هم افزایی، با هم کار کردن
دیکشنری تایلندی به فارسی
عملکرد، کار کردن
دیکشنری تایلندی به فارسی
در حال کار، کار کردن
دیکشنری تایلندی به فارسی