معنی ทาย - جستجوی لغت در جدول جو
ทาย
حدس زدن، حدس بزن
ادامه...
حَدس زَدَن، حَدس بِزَن
دیکشنری تایلندی به فارسی
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
ทำนายทายทัก
پیش بینی کننده، پیش بینی
ادامه...
پیش بینی کُنَندِه، پیش بینی
دیکشنری تایلندی به فارسی
เข้ามาทักทาย
مواجهه کردن، بیا سلام کن
ادامه...
مُواجَهَه کَردَن، بیا سَلام کُن
دیکشنری تایلندی به فارسی
ความท้าทาย
بی مبالاتی، چالش
ادامه...
بی مُبالاتی، چالِش
دیکشنری تایلندی به فارسی
อย่างท้าทาย
چالش برانگیز، سرکشی، چالش جویانه، به طور فریبنده
ادامه...
چالِش بَراَنگیز، سَرکِشی، چالِش جویانِه، بِه طُورِ فَریبَندِه
دیکشنری تایلندی به فارسی
ผู้ทักทาย
سلام گوی، خوشامدگو
ادامه...
سَلام گوی، خُوشامَدگو
دیکشنری تایلندی به فارسی
ท้าทาย
چالش کردن، چالش، چالش خورده، چالش برانگیز، چالش گر، نادیده گرفتن
ادامه...
چالِش کَردَن، چالِش، چالِش خُوردِه، چالِش بَراَنگیز، چالِش گَر، نادیدِه گِرِفتَن
دیکشنری تایلندی به فارسی
ทักทาย
سلام دادن، سلام کردن، ادای احترام کردن
ادامه...
سَلام دادَن، سَلام کَردَن، اَدایِ اِحتِرام کَردَن
دیکشنری تایلندی به فارسی
ทา
روغن زدن، درخوٰاست کنید، لکّه انداختن
ادامه...
رُوغَن زَدَن، دَرخوٰاست کُنید، لَکِّه اَنداختَن
دیکشنری تایلندی به فارسی
ตาย
مردن، مرده، نابود شدن
ادامه...
مُردَن، مُردِه، نابود شُدَن
دیکشنری تایلندی به فارسی
ทายปริศนา
معمّا حلّ کردن، معمّا را حدس بزنید
ادامه...
مُعَمّا حَلّ کَردَن، مُعَمّا را حَدس بِزَنید
دیکشنری تایلندی به فارسی
ทายาท
نسل، وارث
ادامه...
نَسل، وارِث
دیکشنری تایلندی به فارسی
ขาย
بازار کردن، فروش، فروختن
ادامه...
بازار کَردَن، فُروش، فُروختَن
دیکشنری تایلندی به فارسی
อาย
شرمنده، خجالتی، شرمگین، شرم زده
ادامه...
شَرمَندِه، خِجالَتی، شَرمگین، شَرم زَدِه
دیکشنری تایلندی به فارسی
สาย
دیر، خط
ادامه...
دیر، خَط
دیکشنری تایلندی به فارسی
ทาง
راه
ادامه...
راه
دیکشنری تایلندی به فارسی
ทราย
دانه های سخت، شن و ماسه، شنزار
ادامه...
دانِه های سَخت، شِن و ماسِه، شِنزار
دیکشنری تایلندی به فارسی
การทักทาย
سلام، احوالپرسی
ادامه...
سَلام، اَحوالپُرسی
دیکشنری تایلندی به فارسی