معنی ทางการ - جستجوی لغت در جدول جو
ทางการ
رسمی
ادامه...
رَسمی
دیکشنری تایلندی به فارسی
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
อย่างกึ่งทางการ
نیمه رسمی، به صورت نیمه رسمی
ادامه...
نیمِه رَسمی، بِه صورَت نِیمِه رَسمی
دیکشنری تایلندی به فارسی
กึ่งทางการ
نیمه رسمی
ادامه...
نیمِه رَسمی
دیکشنری تایلندی به فارسی
ความเป็นทางการ
رسمیت، رسمی
ادامه...
رَسمِیَت، رَسمی
دیکشنری تایلندی به فارسی
ความไม่เป็นทางการ
رسمیت زدایی، غیر رسمی
ادامه...
رَسمِیَت زُدایی، غِیرِ رَسمی
دیکشنری تایلندی به فارسی
เป็นทางการ
رسمی، رسمی است
ادامه...
رَسمی، رَسمی اَست
دیکشنری تایلندی به فارسی
ไม่เป็นทางการ
غیر دیپلماتیک، غیر رسمی، غیرمتعارف، غیرسنّتی
ادامه...
غِیرِ دیپلُماتیک، غِیرِ رَسمی، غِیرِمُتِعارِف، غِیرِسُنَّتی
دیکشنری تایلندی به فارسی
ในทางการเมือง
سیاسی، در سیاست
ادامه...
سیاسی، دَر سیاسَت
دیکشنری تایلندی به فارسی
อย่างผิดปกติทางการแพทย์
به طور بیمارگونه، از نظر پزشکی غیر طبیعی
ادامه...
بِه طُورِ بیمارگونِه، اَز نَظَرِ پِزِشکی غِیرِ طَبیعی
دیکشنری تایلندی به فارسی
อย่างเป็นทางการ
به طور رسمی، رسمی، رسماً
ادامه...
بِه طُورِ رَسمی، رَسمی، رَسماً
دیکشنری تایلندی به فارسی
อย่างไม่เป็นทางการ
به طور غیررسمی، غیر رسمی، به طور محاوره ای، غیر حرفه ای، بدون تشریفات، به طور غیر دیپلماتیک، غیرسنّتی
ادامه...
بِه طُورِ غیرِرَسمی، غِیرِ رَسمی، بِه طُورِ مُحاوِرِه ای، غِیرِ حِرفِه اِی، بِدونِ تَشریفات، بِه طُورِ غِیرِ دیپلُماتیک، غِیرِسُنَّتی
دیکشنری تایلندی به فارسی
ทางปาก
دهانی، شفاهی
ادامه...
دَهانی، شَفاهی
دیکشنری تایلندی به فارسی
อย่างไม่ฉลาดทางการเมือง
به طور بی سیاست، از نظر سیاسی نابخردانه
ادامه...
بِه طُورِ بی سیاسَت، اَز نَظَرِ سیاسی نابِخرَدانِه
دیکشنری تایلندی به فارسی
อย่างทางการรับรู้
به طور حسّی، از نظر ادراکی
ادامه...
بِه طُورِ حِسّی، اَز نَظَرِ اِدراکی
دیکشنری تایلندی به فارسی
ทำให้เป็นทางการ
رسمی کردن
ادامه...
رَسمی کَردَن
دیکشنری تایلندی به فارسی
ทางการเงิน
از نظر مالی، مالی
ادامه...
اَز نَظَرِ مالی، مالی
دیکشنری تایلندی به فارسی
ทางการเมืองระหว่างประเทศ
از لحاظ ژئوپولیتیکی، سیاست بین المللی
ادامه...
اَز لَحاظِ ژِئوپُولیتیکی، سیاسَت بینُ المِلَلی
دیکشنری تایلندی به فارسی
ทางการถ่ายภาพ
به طور عکّاسی، عکّاسی
ادامه...
بِه طُورِ عَکّاسی، عَکّاسی
دیکشنری تایلندی به فارسی
ทางการทูต
دیپلماتیکانه، دیپلماتیک
ادامه...
دیپلُماتیکانِه، دیپلُماتیک
دیکشنری تایلندی به فارسی
ทางการบริหาร
اداری
ادامه...
اِداری
دیکشنری تایلندی به فارسی
อาการ
علائمی، علامت، علائم
ادامه...
عَلائِمی، عَلامَت، عَلائِم
دیکشنری تایلندی به فارسی
การทำให้เป็นทางการ
رسمی سازی، رسمی شدن
ادامه...
رَسمی سازی، رَسمی شُدَن
دیکشنری تایلندی به فارسی