جدول جو
جدول جو

معنی ทา - جستجوی لغت در جدول جو

ทา
روغن زدن، درخوٰاست کنید، لکّه انداختن
دیکشنری تایلندی به فارسی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

به طور فلسفی، فلسفی
دیکشنری تایلندی به فارسی
به طور نوشتاری صوتی، از طریق گرامافون
دیکشنری تایلندی به فارسی
از نظر رفتاری، رفتاری
دیکشنری تایلندی به فارسی
از نظر گیاه شناسی، گیاه شناسی
دیکشنری تایلندی به فارسی
مرضی، آسیب شناسی
دیکشنری تایلندی به فارسی
دهانی، شفاهی
دیکشنری تایلندی به فارسی
فکری، روشنفکر
دیکشنری تایلندی به فارسی
روانی گونه، عصبی
دیکشنری تایلندی به فارسی
از نظر زبانی، زبانی
دیکشنری تایلندی به فارسی
از نظر تاریخی، تاریخی
دیکشنری تایلندی به فارسی
به طور فشارسنجی، از طریق فشارسنج
دیکشنری تایلندی به فارسی
قانون گذار، قانونگذاری
دیکشنری تایلندی به فارسی
از نظر زمین شناسی، زمین شناسی
دیکشنری تایلندی به فارسی
غربی گونه، غرب
دیکشنری تایلندی به فارسی
دریایی، از طریق دریا، اقیانوسی، مربوط به دریا
دیکشنری تایلندی به فارسی
به طور تصویری، روش نقّاشی
دیکشنری تایلندی به فارسی
به طور ایمنی شناسی، ایمونولوژیک
دیکشنری تایلندی به فارسی
برنزه کردن، روکش طلا
دیکشنری تایلندی به فارسی
به طور فیزیولوژیکی، فیزیولوژیکی
دیکشنری تایلندی به فارسی
دورویی، غیر مستقیم
دیکشنری تایلندی به فارسی
به طور واجی، از نظر واجی
دیکشنری تایلندی به فارسی
به طور واج شناختی، آوایی
دیکشنری تایلندی به فارسی
از نظر جامعه شناسی، جامعه شناسی
دیکشنری تایلندی به فارسی
از نظر اجتماعی و اقتصادی، اجتماعی و اقتصادی
دیکشنری تایلندی به فارسی
به صورت اجتماعی، اجتماعی
دیکشنری تایلندی به فارسی
مغزّی، مغز
دیکشنری تایلندی به فارسی
از لحاظ جغرافیایی، جغرافیایی، توپوگرافی
دیکشنری تایلندی به فارسی
از نظر علمی، دانشگاهی
دیکشنری تایلندی به فارسی
بدنی، از نظر فیزیکی
دیکشنری تایلندی به فارسی
عصبی شناختی، عصبی
دیکشنری تایلندی به فارسی
آب و هوایی، اقلیمی
دیکشنری تایلندی به فارسی
به طور شکمی، معده
دیکشنری تایلندی به فارسی