معنی ทักษะ - جستجوی لغت در جدول جو
ทักษะ
مهارت، مهارت ها
ادامه...
مَهارَت، مَهارَت ها
دیکشنری تایلندی به فارسی
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
ทักษะการพูด
گویندگی، مهارت های صحبت کردن
ادامه...
گویَندِگی، مَهارَت های صُحبَت کَردَن
دیکشنری تایلندی به فارسی
ทักษะการบิน
هوانوردی، مهارت های پرواز
ادامه...
هَوانَوَردی، مَهارَت های پَرواز
دیکشنری تایلندی به فارسی
ทักษะการแสดง
هنر نمایشی، مهارت های بازیگری
ادامه...
هُنَر نَمایِشی، مَهارَت های بازیگَری
دیکشنری تایلندی به فارسی
ผู้มีทักษะพิเศษ
پیش بین، فردی با مهارت های خاص
ادامه...
پیش بین، فَردی با مَهارَت های خاص
دیکشنری تایلندی به فارسی
อย่างไม่มีทักษะ
به طور ناشیانه، بدون مهارت
ادامه...
بِه طُورِ نَاشِیانِه، بِدونِ مَهارَت
دیکشنری تایلندی به فارسی
อย่างมีทักษะ
به طور شایسته، به طرز ماهرانه ای، با مهارت
ادامه...
بِه طُورِ شایِستِه، بِه طَرزِ ماهِرانِه ای، با مَهارَت
دیکشنری تایلندی به فارسی
ไม่มีทักษะ
بی تجربه، بدون مهارت
ادامه...
بی تَجرُبِه، بِدونِ مَهارَت
دیکشنری تایلندی به فارسی
ขาดทักษะ
نامناسب، فقدان مهارت
ادامه...
نامُناسِب، فِقدان مَهارَت
دیکشنری تایلندی به فارسی
ความไร้ทักษะ
بی عرضگی، ناتوانی
ادامه...
بی عُرضِگی، ناتَوانی
دیکشنری تایلندی به فارسی