معنی ทะลุ - جستجوی لغت در جدول جو
ทะลุ
نفوذ کردن، شکستن
ادامه...
نُفوذ کَردَن، شِکَستَن
دیکشنری تایلندی به فارسی
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
ทะลุไม่ได้
نفوذناپذیر، نمی تواند نفوذ کند
ادامه...
نُفوذناپَذیر، نِمی تَوانَد نُفوذ کُنَد
دیکشنری تایلندی به فارسی
ทะลุได้
نفوذ پذیر، می تواند نفوذ کند
ادامه...
نُفوذ پَذیر، مِی تَوانَد نُفوذ کُنَد
دیکشنری تایلندی به فارسی
อย่างที่ไม่สามารถเจาะทะลุได้
به طور غیرقابل نفوذ، به گونه ای که نمی توان به آن نفوذ کرد
ادامه...
به طور غیرقابل نفوذ، بِه گونِه ای کِه نِمی تَوَان بِه آن نُفوذ کَرد
دیکشنری تایلندی به فارسی
อย่างทะลุปรุโปร่ง
به طور نافذ، به طور کامل
ادامه...
بِه طُورِ نافِذ، بِه طُورِ کامِل
دیکشنری تایلندی به فارسی
เจาะทะลุ
نفوذکننده، نفوذ کند
ادامه...
نُفوذکُنَندِه، نُفوذ کُنَد
دیکشنری تایلندی به فارسی