معنی ถ่ายทำ - جستجوی لغت در جدول جو
ถ่ายทำ
فیلم ساختن، فیلمبرداری
ادامه...
فیلم ساختَن، فیلمبَرداری
دیکشنری تایلندی به فارسی
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
ถ่ายทอด
منتقل کردن، رله، واسطه بودن
ادامه...
مُنتَقِل کَردَن، رِلِه، واسِطِه بودَن
دیکشنری تایلندی به فارسی
การผลิตหลังการถ่ายทำ
پس تولید، پست تولید
ادامه...
پَس تَولِید، پُست تَولِید
دیکشنری تایلندی به فارسی