- ถู
سر به سینه زدن، مالیدن، مالش دادن
معنی ถู - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
محبوب شده، ستایش کرد
رد شده، مورد مناقشه قرار گرفت
بیگانه وار، بیگانه شده
ارزان
توهین آمیز، توهین، کوچک کردن، مذمّت کردن، تحقیرآمیز، بی اعتنا، با بی توجّهی، آزار رساندن، بی احترامی کردن، رد کردن
قابل مجازات، که قابل مجازات است
مورد بی توجّهی، نادیده گرفته شده است
بانداژ شده، در پارچه پیچیده شده است
بی خانمان، مجبور به حرکت کردن
ادّعا شده، متّهم
تبدیل شده، تبدیل شده است
تغییر نیافته، که تغییر نکرده است
قانونی کردن، مشروعیت بخشیدن
استفاده شده، استفاده شد
فشار داده شده، تحت فشار
گمراه، فریب خورده
ویران شده، نابود شده است
ملعون، نفرین شده
لمس شده، لمس کرد
پذیرفته شده، به تصویب رسید
محدود، تعلیق شد
محکوم، محکوم شد
ترک شده، رها شده است
کتک خورده، ضربه بزنید
تهدید شده، تهدید کرد
دقیق، درست است، صحیح، درست، معتبر
منفی، مارک دار
تحقیر شده، توهین شده، مورد تنفّر
مکروه، توهین شده
نجات یافته، کمک شد
کاشف نشده، کشف نشده