معنی ต่ำ - جستجوی لغت در جدول جو
ต่ำ
پست تر، پایین
ادامه...
پَست تَر، پایین
دیکشنری تایلندی به فارسی
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
ไขมันต่ำ
کم چرب
ادامه...
کَم چَرب
دیکشنری تایلندی به فارسی
การบำรุงรักษาต่ำ
کم نگهداری، تعمیر و نگهداری کم
ادامه...
کَم نِگَهداری، تَعمیر و نِگَهداری کَم
دیکشنری تایلندی به فارسی
การประเมินต่ำไป
دست کم گرفتن
ادامه...
دَستِ کَم گِرِفتَن
دیکشنری تایلندی به فارسی
การจ้างงานต่ำกว่าเกณฑ์
کم کاری
ادامه...
کَم کاری
دیکشنری تایلندی به فارسی
การผลิตต่ำกว่ามาตรฐาน
تولید کم، تولید غیر استاندارد
ادامه...
تَولِید کَم، تَولِید غِیرِ اِستاندارد
دیکشنری تایلندی به فارسی
การทำให้ต่ำต้อย
خوارشدگی، تحقیر
ادامه...
خُوارشُدِگی، تَحقِیر
دیکشنری تایلندی به فارسی
ความต่ำ
فقر، پستی
ادامه...
فَقر، پَستی
دیکشنری تایلندی به فارسی
ความต่ำช้า
رذالت، تباهی
ادامه...
رِذالَت، تَباهی
دیکشنری تایلندی به فارسی
ขั้นต่ำ
حدّاقلّ
ادامه...
حَدِّاَقَلّ
دیکشنری تایلندی به فارسی
ความเสี่ยงต่ำ
کم خطر
ادامه...
کَم خَطَر
دیکشنری تایلندی به فارسی
แคลอรี่ต่ำ
کم کالری
ادامه...
کَم کالِری
دیکشنری تایلندی به فارسی
ความล้มเหลวต่ำกว่าเกณฑ์
عدم موفّقیّت، شکست زیر آستانه
ادامه...
عَدَمِ مُوَفَّقِیَّت، شِکَست زیرِ آستانِه
دیکشنری تایلندی به فارسی
อย่างต่ำ
به طور پایین تر، حدّاقلّ
ادامه...
بِه طُورِ پایین تَر، حَدِّاَقَلّ
دیکشنری تایلندی به فارسی
ฉ่ำ
آبدار
ادامه...
آبدار
دیکشنری تایلندی به فارسی
อย่างต่ำต้อย
پست، فروتنانه
ادامه...
پَست، فُروتَنانِه
دیکشنری تایلندی به فارسی
อย่างต่ำทราม
شنیع، فاسقانه
ادامه...
شَنیع، فاسِقانِه
دیکشنری تایلندی به فارسی
สภาพคล่องต่ำ
نقدینگی پایین، نقدینگی کم
ادامه...
نَقدِینِگی پایین، نَقدِینِگی کَم
دیکشنری تایلندی به فارسی
ระดับต่ำ
پایین رتبه، سطح پایین
ادامه...
پایین رُتبِه، سَطح پایین
دیکشنری تایلندی به فارسی
ประเมินต่ำ
کم ارزش دانستن، دست کم گرفته شده، کم گفتن، کم ارزش دادن
ادامه...
کَم اَرزِش دانِستَن، دَستِ کَم گِرِفتِه شُدِه، کَم گُفتَن، کَم اَرزِش دادَن
دیکشنری تایلندی به فارسی
ทำให้ตกต่ำ
کاهش دادن، افسرده
ادامه...
کاهِش دادَن، اَفسُردِه
دیکشنری تایلندی به فارسی
คาร์บต่ำ
کم کربوهیدرات، کربوهیدرات کم
ادامه...
کَم کَربُوهیدرات، کَربُوهیدرات کَم
دیکشنری تایلندی به فارسی
คุณภาพต่ำ
بی کیفیّتی، کیفیّت پایین، بی کیفیّت
ادامه...
بی کِیفِیَّتی، کِیفِیَّت پایین، بی کِیفِیَّت
دیکشنری تایلندی به فارسی
ต่ำกว่า
پایین تر
ادامه...
پایین تَر
دیکشنری تایلندی به فارسی
ต่ำช้า
پست، فاسد
ادامه...
پَست، فاسِد
دیکشنری تایلندی به فارسی
ต่ำต้อย
حقیر، فروتن
ادامه...
حَقیر، فُروتَن
دیکشنری تایلندی به فارسی
ย่ำ
پا له کردن، آج
ادامه...
پا لِه کَردَن، آج
دیکشنری تایلندی به فارسی
การออกเสียงสูงต่ำ
لحن
ادامه...
لَحن
دیکشنری تایلندی به فارسی