معنی การแยกตัว - جستجوی لغت در جدول جو
การแยกตัว
جدایی، انزوا
ادامه...
جُدایی، اِنزِوا
دیکشنری تایلندی به فارسی
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
การแยกกัน
جدا بودن، جدایی
ادامه...
جُدا بودَن، جُدایی
دیکشنری تایلندی به فارسی
การฟักตัว
دوره نهفتگی، جوجه کشی
ادامه...
دَورِه نَهُفتِگی، جوجِه کِشی
دیکشنری تایلندی به فارسی
การแยกตัวประกอบ
عاملیت، شوراها
ادامه...
عامِلِیَت، شُوراها
دیکشنری تایلندی به فارسی
ผู้สนับสนุนการแยกตัว
انزواگرا، حامیان جدایی
ادامه...
اِنزِواگَرا، حامیان جُدایی
دیکشنری تایلندی به فارسی
ลัทธิการแยกตัว
انزواگرایی، جدایی طلبی
ادامه...
اِنزِواگَرایی، جُدایی طَلَبی
دیکشنری تایلندی به فارسی