معنی การหอบ - جستجوی لغت در جدول جو
การหอบ
غرّش، نفس نفس زدن
ادامه...
غُرِّش، نَفَس نَفَس زَدَن
دیکشنری تایلندی به فارسی
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
การดับ
خاموشی، خاموش کردن
ادامه...
خاموشی، خاموش کَردَن
دیکشنری تایلندی به فارسی
การลบ
تفریق، حذف
ادامه...
تَفرِیق، حَذف
دیکشنری تایلندی به فارسی
การยุบ
منحل شدن، فرو ریختن
ادامه...
مُنحَل شُدَن، فُرو ریختَن
دیکشنری تایلندی به فارسی
การรับ
پذیرش، در حال دریافت
ادامه...
پَذیرِش، دَر حالِ دَریافت
دیکشنری تایلندی به فارسی
การลอย
شناوری، شناور
ادامه...
شِناوَری، شِناوَر
دیکشنری تایلندی به فارسی
การสงบ
بی هوشی، آرام
ادامه...
بی هوشی، آرام
دیکشنری تایلندی به فارسی
การหยด
چکاندن، چکیدن
ادامه...
چِکاندَن، چِکیدَن
دیکشنری تایلندی به فارسی
การห่อ
پوشش، بسته بندی
ادامه...
پوشِش، بَستِه بَندی
دیکشنری تایلندی به فارسی
การงอก
جوانه زنی
ادامه...
جَوانِه زَنی
دیکشنری تایلندی به فارسی
การมอบ
اعطای مقام، دادن
ادامه...
اِعطایِ مَقام، دادَن
دیکشنری تایلندی به فارسی
การงีบ
چرت، چرت زدن
ادامه...
چُرت، چُرت زَدَن
دیکشنری تایلندی به فارسی
การจอง
رزرو
ادامه...
رِزرو
دیکشنری تایلندی به فارسی
การจีบ
پیش دستی، معاشقه
ادامه...
پیش دَستی، مُعاشِقِه
دیکشنری تایلندی به فارسی
การมอง
نگاه، به دنبال
ادامه...
نِگَاه، بِه دُنبال
دیکشنری تایلندی به فارسی
การถอน
بازگشت، برداشت
ادامه...
بازگَشت، بَرداشت
دیکشنری تایلندی به فارسی
การนับ
شمارش
ادامه...
شُمارِش
دیکشنری تایلندی به فارسی
การกอด
بغلگیری، در آغوش گرفتن، آغوش
ادامه...
بَغَلگیری، دَر آغوش گِرِفتَن، آغوش
دیکشنری تایلندی به فارسی
การสอบ
آزمون، امتحان
ادامه...
آزمون، اِمتِحان
دیکشنری تایلندی به فارسی
กรอบ
خشک و ترد، قاب، ترد و شکننده، قابل خرد شدن، کریسپی
ادامه...
خُشک و تُرُد، قاب، تُرُد و شِکَنَندِه، قابِلِ خُرد شُدَن، کِریسپی
دیکشنری تایلندی به فارسی