جدول جو
جدول جو

معنی กัด - جستجوی لغت در جدول جو

กัด
گاز زدن، گاز گرفتن
دیکشنری تایلندی به فارسی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

بی پایانی، بدون محدودیت
دیکشنری تایلندی به فارسی
به طور سوزاننده، خورنده، به طور خورنده
دیکشنری تایلندی به فارسی
بی پایان، بی حدّ و حصر
دیکشنری تایلندی به فارسی
به طور محدود، محدود است، محدود، به طور اندک، با محدودیت، به طور کمی
دیکشنری تایلندی به فارسی
بی کران، بی حدّ و حصر، بی حد، نامحدود، بی پروا
دیکشنری تایلندی به فارسی
بیش مصرفی، اضافه بار
دیکشنری تایلندی به فارسی
اصلاح بیش از حد، تصحیح بیش از حد
دیکشنری تایلندی به فارسی
غیر محدودکننده، بدون محدودیت
دیکشنری تایلندی به فارسی
به طور نامحدود، نامحدود
دیکشنری تایلندی به فارسی
بیشینه سازی، افزایش حدّ
دیکشنری تایلندی به فارسی
قابلیّت استخراج، توانایی استخراج
دیکشنری تایلندی به فارسی
محدودیت، محدودیت ها
دیکشنری تایلندی به فارسی
ظرفیت بیش از حد، ظرفیت اضافه بار
دیکشنری تایلندی به فارسی
فانی بودن، حدّ و مرز، محدودکنندگی
دیکشنری تایلندی به فارسی
به طور بی حدّ و مرز، بدون محدودیت
دیکشنری تایلندی به فارسی
محصور کردن، محدود، محدود کردن، مجبور کردن، محدودکننده
دیکشنری تایلندی به فارسی
استخراج کردن، استخراج کنید، اعتراض کردن
دیکشنری تایلندی به فارسی
در آغوش گرفتن، بغل کردن
دیکشنری تایلندی به فارسی
قطع کردن، برش دادن، بریدن، برش خورده، برش کردن، برنده، برش زدن، کوتاه شده
دیکشنری تایلندی به فارسی
بسته بندی کردن، بسته نرم افزاری
دیکشنری تایلندی به فارسی
خم کردن، باند، بستن
دیکشنری تایلندی به فارسی
دم زدن، ضربه زدن
دیکشنری تایلندی به فارسی
اندازه گیری کردن، اندازه گیری، اندازه گرفتن، مقیاس کردن
دیکشنری تایلندی به فارسی
فشرده کردن، فشرده کنید
دیکشنری تایلندی به فارسی
اسیدی، اسید
دیکشنری تایلندی به فارسی
پاک کردن
دیکشنری تایلندی به فارسی
سوزاننده، فرسایش، خورنده، فرسایشی
دیکشنری تایلندی به فارسی
دکمه زدن، را فشار دهید، فشار دادن
دیکشنری تایلندی به فارسی
ضدّ خوردگی
دیکشنری تایلندی به فارسی
وابسته کننده، رابط کلمه وابستگی
دیکشنری تایلندی به فارسی
فرسایش یافتن، خوردگی
دیکشنری تایلندی به فارسی