معنی กอด - جستجوی لغت در جدول جو
กอด
در آغوش گرفتن، بغل کردن
ادامه...
دَر آغوش گِرِفتَن، بَغَل کَردَن
دیکشنری تایلندی به فارسی
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
ทอด
سرخ کرده، سرخ کردن، تابه کردن
ادامه...
سُرخ کَردِه، سُرخ کَردَن، تابِه کَردَن
دیکشنری تایلندی به فارسی
จอด
ایستگاه کردن، پارک
ادامه...
ایستگاه کَردَن، پارک
دیکشنری تایلندی به فارسی
กัด
گاز زدن، گاز گرفتن
ادامه...
گاز زَدَن، گاز گِرِفتَن
دیکشنری تایلندی به فارسی
กรด
اسیدی، اسید
ادامه...
اَسیدی، اَسید
دیکشنری تایلندی به فارسی
กอดได้
قابل آغوش، می تواند بغل کند
ادامه...
قابِلِ آغوش، مِی تَوانَد بَغَل کُند
دیکشنری تایلندی به فارسی
กด
دکمه زدن، را فشار دهید، فشار دادن
ادامه...
دُکمِه زَدَن، را فِشار دَهید، فِشار دادَن
دیکشنری تایلندی به فارسی
น่ากอด
نوازشگر، نوازش
ادامه...
نَوَازِشگَر، نَوَازِش
دیکشنری تایلندی به فارسی
โอบกอด
در آغوش گرفتن
ادامه...
دَر آغوش گِرِفتَن
دیکشنری تایلندی به فارسی
การกอด
بغلگیری، در آغوش گرفتن، آغوش
ادامه...
بَغَلگیری، دَر آغوش گِرِفتَن، آغوش
دیکشنری تایلندی به فارسی