معنی กลุ่ม - جستجوی لغت در جدول جو
กลุ่ม
گروه
ادامه...
گُروه
دیکشنری تایلندی به فارسی
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
กลุ่มผู้อ่าน
دسته خوانندگان، گروه خوٰاننده
ادامه...
دَستِه خوانَندِگان، گُروه خوٰانَندِه
دیکشنری تایلندی به فارسی
กลุ่มผู้ฟัง
مخاطب، گروه مخاطب
ادامه...
مُخاطَب، گُروه مُخاطَب
دیکشنری تایلندی به فارسی
กลุ่มน้อย
اقلّیّت، گروه کوچک
ادامه...
اَقَلّیَّت، گُروه کوچَک
دیکشنری تایلندی به فارسی
จัดกลุ่ม
دسته بندی کردن، گروه بندی شده است، گروه بندی کردن
ادامه...
دَستِه بَندی کَردَن، گُروه بَندی شُدِه اَست، گُروه بَندی کَردَن
دیکشنری تایلندی به فارسی
รวมกลุ่ม
گروه کردن، دور هم جمع شوند، دور هم جمع شدن، جمع کردن، متّحد کردن، گله کردن
ادامه...
گُروه کَردَن، دُورِ هَم جَمع شَوَند، دُورِ هَم جَمع شُدَن، جَمع کَردَن، مُتَّحِد کَردَن، گِلِه کَردَن
دیکشنری تایلندی به فارسی
อย่างกลุ่ม
به طور دسته جمعی، مثل یک گروه
ادامه...
بِه طُورِ دَستِه جَمعی، مِثلِ یِک گُروه
دیکشنری تایلندی به فارسی
ความเป็นกลุ่ม
گروه گرایی، گروه بودن
ادامه...
گُروه گَرایی، گُروه بودَن
دیکشنری تایلندی به فارسی
การรวมกลุ่ม
تجمّع، گروه بندی
ادامه...
تَجَمُّع، گُروه بَندی
دیکشنری تایلندی به فارسی