معنی กลืน - جستجوی لغت در جدول جو
กลืน
بلعیدن، قورت دادن
ادامه...
بَلعیدَن، قورت دادَن
دیکشنری تایلندی به فارسی
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
อย่างไม่กลมกลืน
به طور ناسازگار، به طور متناقض
ادامه...
بِه طُورِ ناسازگار، بِه طُورِ مُتِناقِض
دیکشنری تایلندی به فارسی
อย่างกลมกลืน
به طور هماهنگ و سازگار، به طور هماهنگ
ادامه...
بِه طُورِ هَماهَنگ و سازِگار، بِه طُورِ هَماهَنگ
دیکشنری تایلندی به فارسی
ไม่กลมกลืน
ناهماهنگ، هماهنگ نیست
ادامه...
ناهَماهَنگ، هَماهَنگ نیست
دیکشنری تایلندی به فارسی
กลมกลืน
جذب کردن، هماهنگ
ادامه...
جَذب کَردَن، هَماهَنگ
دیکشنری تایلندی به فارسی
ความไม่กลมกลืน
ناسازگاری، ناهماهنگی
ادامه...
ناسازگاری، ناهَماهَنگی
دیکشنری تایلندی به فارسی
การกลืนกลาย
همگون سازی، جذب
ادامه...
هَمگون سازی، جَذب
دیکشنری تایلندی به فارسی
การไม่กลมกลืน
بی هماهنگی، ناهماهنگی
ادامه...
بی هَماهَنگی، ناهَماهَنگی
دیکشنری تایلندی به فارسی