جدول جو
جدول جو

معنی กลิ่น - جستجوی لغت در جدول جو

กลิ่น
بو
دیکشنری تایلندی به فارسی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تقطیر کردن، تصفیه شده
دیکشنری تایلندی به فارسی
کپک زده، بوی کپک زده
دیکشنری تایلندی به فارسی
بوی کپک
دیکشنری تایلندی به فارسی
بوی مشک، رایحه مشک، مملو از بوی مشک
دیکشنری تایلندی به فارسی
فساد، بوی خراب
دیکشنری تایلندی به فارسی
زننده، بوی بد
دیکشنری تایلندی به فارسی
بو دار، بو می دهد، بوی بد
دیکشنری تایلندی به فارسی
عطری، معطّر
دیکشنری تایلندی به فارسی
بدون بو، بی بو
دیکشنری تایلندی به فارسی
عطر دادن، رایحه اضافه کنید
دیکشنری تایلندی به فارسی
عطر زدن، عطر سوزان
دیکشنری تایلندی به فارسی
بوی زدایی، بو زدایی
دیکشنری تایلندی به فارسی