جدول جو
جدول جو

معنی กด - جستجوی لغت در جدول جو

กด
دکمه زدن، را فشار دهید، فشار دادن
دیکشنری تایلندی به فارسی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

با وفاداری، وفادارانه
دیکشنری تایلندی به فارسی
هجّی کردن، طلسم
دیکشنری تایلندی به فارسی
الٰهی، مقدّس
دیکشنری تایلندی به فارسی
شرافت، بینابینی
دیکشنری تایلندی به فارسی
اقطاعی، فئودالیسم
دیکشنری تایلندی به فارسی
به طور غیرقابل سرکوب، نمی توان ظلم کرد
دیکشنری تایلندی به فارسی
به طور سرکوبگرانه، ظالمانه
دیکشنری تایلندی به فارسی
وفادارانه
دیکشنری تایلندی به فارسی
پستاندار، پستانداران
دیکشنری تایلندی به فارسی
به طور مبهوت کننده، به صورت هیپنوتیزمی
دیکشنری تایلندی به فارسی
به طور الهی، مقدّس، به طور مقدّس
دیکشنری تایلندی به فارسی
به طور فئودالی، فئودالی
دیکشنری تایلندی به فارسی
گل دادن، گل، شکوفه دادن
دیکشنری تایلندی به فارسی
به طور هیپنوتیکی، با قدرت هیپنوتیزم
دیکشنری تایلندی به فارسی
راهنما
دیکشنری تایلندی به فارسی
اشتباه نوشتن، غلط املایی
دیکشنری تایلندی به فارسی
فشار آوردن، زور
دیکشنری تایلندی به فارسی
قابل هیپنوتیزم، که می تواند هیپنوتیزم کند
دیکشنری تایلندی به فارسی
ستم کردن، ظالم، سرکوبگر، سرکوب کردن، سرکوب کننده
دیکشنری تایلندی به فارسی
قابل فشرده شدن، می توانید آن را فشار دهید
دیکشنری تایلندی به فارسی
تحقیر شده، توهین شده، مورد تنفّر
دیکشنری تایلندی به فارسی
مکروه، توهین شده
دیکشنری تایلندی به فارسی
فشار داده شده، تحت فشار
دیکشنری تایلندی به فارسی
از روبرو، از جلو
دیکشنری تایلندی به فارسی
هیپنوتیزم کننده
دیکشنری تایلندی به فارسی
هجّی کننده، املا
دیکشنری تایلندی به فارسی
نخستی شناس، دانش آموز پستانداران کلاس اوّل
دیکشنری تایلندی به فارسی
هیپنوتراپیست، هیپنوتیزم درمانگر
دیکشنری تایلندی به فارسی
کیهان شناس، ستاره شناس
دیکشنری تایلندی به فارسی
محفوظ کردن، تقدیس کردن
دیکشنری تایلندی به فارسی
آزاردهنده، ظالم
دیکشنری تایلندی به فارسی
وفادار
دیکشنری تایلندی به فارسی
حرمت، تقدّس، مقدّس بودن، قدّاست
دیکشنری تایلندی به فارسی